نویسنده: نوید اسفندیاری

تصویر میدانی آبگوشت در حیاط ایرانی با دیگ مسی قل‌زن، بخار رو به پنجره، نان سنگک و تافتون و جمع خانوادگی دور سفره در فضای محله.مجله خاطرات

آبگوشت؛ دیگی که ساعت‌ها قل می‌زد و محله را معطر می‌کرد

روایتی میدانی از آبگوشت در خانه‌های ایرانی؛ از صدای قل‌زدن دیگ مسی و بخارِ رو به پنجره تا نقش نان محلی و تقسیم‌کار دور سفره و پیوند محله.

تقابل کوچهٔ خاکی و خیابان ۶ بانده در شهر ایرانی با نور عصرگاهی، توپ پلاستیکی کودکان و ترافیک؛ تصویری از دگرگونی فضا و حافظهٔ شهری

کوچه‌های خاکی تا خیابان‌های ۶ بانده؛ شهر چگونه حافظه را جابه‌جا کرد؟

از کوچه‌های خاکی تا خیابان‌های ۶ بانده، شهر ایرانی چگونه الگوی دیدن، شنیدن و راه‌رفتن ما را تغییر داد؟ تحلیلی میدانی از جابه‌جایی حافظه جمعی و نقش فضا در شکل‌گیری خاطرات.

معماری مدارس ایران و نقش حیاط، راهرو، کلاس و بوفه در شکل‌گیری خاطرات آموزشی؛ صف صبحگاهی با دیوارهای آبی‌ـ‌سبز و سایهٔ سروهای مدرسه.

معماری مدارس؛ چرا ساختمان‌ها در خاطره آموزشی نقش دارند؟

چگونه معماری مدارس، از حیاط و کلاس تا راهرو و بوفه، حافظه‌ جمعی ما را می‌سازد؟ تحلیلی حسی و دقیق از گرمی و سردی فضا و نقش آن در تجربه آموزشی.

تصویر مفهومی از لهجه‌ها و گویش‌های محلی ایران در بازار، حیاط شیرازی، صف نانوایی و اتوبوس؛ نقش لهجه در هویت و خاطرات جمعی

لهجه‌هایی که ما را ساختند؛ روایت زبان، هویت و خاطره در شهرهای ایران

گزارشی انسان‌شناختی از نوید اسفندیاری درباره لهجه‌هایی که ما را ساختند؛ این‌که چگونه گویش‌های محلی در شهرهای ایران هویت، روابط و خاطرات جمعی را شکل می‌دهند و راه‌های پاسداری از آن‌ها.

دفتر ۴۰ برگ بیست روی میز کلاس با جلد براق، خط‌های آبی و قرمز، برچسب اسم و ابزار نوشتن؛ نماد نوستالژی مدرسه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰

دفتر ۴۰ برگ بیست؛ قهرمان فراموش‌نشدنی کیف مدرسه

سفری نوستالژیک به دفتر ۴۰ برگ بیست؛ قهرمان فراموش‌نشدنی کیف مدرسه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰. از بوی دفتر نو تا حاشیه‌نویسی‌ها و نقش آن در هویت و خاطرات یک نسل.

صبح اول پاییز در روستای ایرانی با مه غلیظ، زنگ گاو و انبار شدن نخستین هیزم‌های زمستان؛ مردم‌نگاری میدانی با تمرکز بر صداها و بوی خاک نم‌خورده.مجله خاطرات

صبح اول پاییز در روستا؛ مه غلیظ، صدای گاوها و اولین هیزم‌های زمستان

روایتی میدانی از صبح اول پاییز در روستا؛ مه غلیظ، بوی خاک نم‌خورده، زنگ گاو و جمع‌آوری نخستین هیزم‌ها؛ ریز‌رفتارها، صداها و آیین‌های فصلی.

نمایی نوستالژیک از صبحگاه مدرسه در حیاط مدرسه ایران با صف‌های منظم، پرچم، بلندگوی نویزدار و نور طلایی صبح؛ روایت آیین آموزشی و خاطرات مدرسه

مراسم صبحگاه مدرسه؛ چرا یک تجربه ساده تبدیل به خاطره‌ای ملی شد؟

چرا صبحگاه مدرسه از یک آیین آموزشی ساده به خاطره‌ای ملی تبدیل شد؟ روایت حیاط مدرسه، صف‌ها، سرود، بوها و صداها و نقش آن در حافظه جمعی.

تصویر بهاری از جشن‌های کوچک محلی ایران: خانواده‌ها در پیک‌نیک سیزده‌به‌در با سفره ایرانی و سبزه، کودکان در حال گره‌زدن علف و میرآب کنار جوی آب؛ حس نوستالژی و همیاری.

بهار و جشن‌های کوچک محلی؛ از سیزده‌به‌در تا آیین آبیاران

روایتی مردم‌نگارانه از بهار و جشن‌های کوچک محلی در ایران؛ از سیزده‌به‌در و جمع‌های خانوادگی تا آیین آبیاران، زبان و ژست‌ها و نقششان در حافظهٔ نسلی.

مادربزرگ ایرانی در خانهٔ سنتی کنار سماور و چرخ خیاطی، واژه‌های محلی معلق در هوا؛ دایره‌المعارف کوچک گویش‌های محلی و خاطرات خانوادگی.مجله خاطرات

واژه‌های مادربزرگ؛ دایره‌المعارف کوچک گویش‌های محلی

واژه‌های مادربزرگ چگونه دایره‌المعارفی از گویش‌های محلی و اخلاق نسل‌های پیش را در خانه‌های ایرانی می‌سازد؟ روایتی صحنه‌محور با تحلیلی مردم‌شناختی.

تصویر دوگانه از صف کوپن‌های دهه‌های گذشته و پرداخت دیجیتال امروزی؛ روایت بصری تحول اقتصاد روزمره در حافظه جمعی. مجله خاطرات

از صف کوپن تا کیف پول دیجیتال؛ اقتصاد روزمره در آینه‌ی خاطره

روایتی تحلیلی از اقتصاد روزمره‌ ایرانیان؛ از صف کوپن و دفترچه‌های سهمیه تا کیف پول دیجیتال و پرداخت موبایلی، با روایت‌های نسلی و پیوند خاطرات و اعتماد.