نویسنده: نوید اسفندیاری

تصویر نوستالژیک از مسیر ورود واژگان تکنولوژی به زبان محاوره ایرانی؛ از کافی‌نت و تلفن عمومی تا گوشی هوشمند، واتساپ و اینستاگرام.

واژگان تکنولوژی؛ مسیر ورود کامپیوتر و موبایل به زبان محاوره ایرانی

روایتی میدانی از ورود واژگان تکنولوژی به زبان محاوره ایرانی؛ از کافی‌نت و پیامک تا گوشی هوشمند و شبکه‌های اجتماعی و اثرشان بر زمان، رابطه‌ها و خاطره جمعی.

رادیوی قرمز قدیمی در اتاق پذیرایی خانه ایرانی؛ نماد خاطره‌ جمعی، خبرهای جنگ، ترانه‌ها و قصه‌های شب

رادیوی قرمز اتاق پذیرایی؛ شیئی که خبر جنگ، ترانه و قصه شب را با هم حمل می‌کرد

روایت مردم‌نگارانه‌ای از رادیوی قرمزِ پذیرایی در خانه‌های ایرانی؛ شیئی که خبر جنگ، ترانه‌ها، اذان و قصه‌های شب را در یک صدا به حافظه جمعی پیوند می‌زد.

سوپرمارکت شبانه‌روزی در خیابان محلی ایران با نور مهتابی، مشتریان شبانه و ویترین روشن؛ بازتاب ریتم‌های خرد زندگی شهری و آیین خرید شبانه.

سوپرمارکت‌های شبانه‌روزی؛ محفل‌های کوچک زندگی شهری

سوپرمارکت‌های شبانه‌روزی، محفل‌های کوچک زندگی شهری‌اند؛ با نور مهتابی، آیین خرید شبانه و ریتم‌های خرد که در حافظه‌ جمعی ما نقش می‌بندند و احساس امنیت شبانه می‌سازند.

اتاق ساده بلوچ با حصیر، پنکه سقفی و مادر در لباس بلوچی در حال خواندن لالایی؛ نغمه‌های محلی جنوب و حافظه شنیداری کودک.مجله خاطرات

لالایی بلوچ؛ صدایی کشیده، گرم و شنی که شب‌های طولانی جنوب را کوتاه می‌کرد

روایتی تحلیلی از لالایی بلوچی؛ صدایی کشیده و گرم از نغمه‌های محلی جنوب که حافظه شنیداری کودک را می‌سازد، از اقلیم شنی تا امروزِ مهاجرت و آپارتمان‌نشینی.

ترس‌های کودکی که در بزرگسالی شکل عوض می‌کنند؛ تصویر یک جوان ایرانی در پذیرایی خانه با دفتر مدرسه و سایهٔ کودک

ترس‌هایی که بزرگ شدند؛ خاطراتی که هرگز کودک نماندند

ترس‌هایی که در کودکی از مدرسه، مهمانی و جمله‌های «آبرو داریم» شروع می‌شوند، در بزرگسالی شکل عوض می‌کنند؛ نشانه‌ها و راه‌حل‌های عملی.

29 آذر 1404
آش دوغ اردبیل زیر باران در کوچه‌ای خیس؛ بخار کاسه‌ها، دیگ مسی و پیرزن آش‌پز با چوب‌دستی، صف مشتری‌ها و فضای نوستالژیک شهری.مجله خاطرات

آش دوغ اردبیل زیر باران؛ بخار کاسه‌ها و چوب‌دستی پیرزن آش‌پز

گزارش میدانی نوید اسفندیاری از «آش دوغ اردبیل زیر باران»؛ روایت بخار کاسه‌ها، چوب‌دستی پیرزن آش‌پز، صدا و گویش محلی، ابزار سنتی و الگوهای اجتماعی خرید و خوردن.

آش رشته شب‌های سرد در خانه ایرانی با بخار قابلمه، کاسه‌ها و نعناع‌داغ و پیازداغ؛ روایت یک دورهمی بی‌تکلف

آش رشته شب‌های سرد؛ بخار کاسه‌ها و نقشهٔ یک دورهمی بی‌تکلف

آش رشته در شب‌های سرد فقط یک غذا نیست؛ یک آیین خانگی است از تقسیم کار، اقتصاد مواد، ظرف‌ها و گفت‌وگوها که دورهمی بی‌تکلف را شکل می‌دهد.

کوچه‌باغ تابستانی با دیوارهای کاه‌گلی، سایهٔ درخت توت و موتور سه‌چرخ بستنی‌فروش؛ بچه‌ها در حال دویدن و رد لاستیک روی خاک.مجله خاطرات

تابستان‌های کوچه باغ‌؛ صدای موتور سه‌چرخ بستنی‌فروش و سایه درخت‌های توت

روایتی میدانی از تابستان‌های کوچه‌باغ؛ زنگ موتور سه‌چرخ بستنی‌فروش، سایهٔ درخت‌های توت و مسیر خاکی که کودکی و خاطره‌های بدنی ما را شکل می‌دهد.

تصویر مفهومی از طنز سیاسی روزمره در زندگی شهری ایران؛ تاکسی خطی، صف اداری، مهمانی خانوادگی و گفت‌وگوی گروهی مجازی با حال‌وهوای نوستالژیک.مجله خاطرات

طنز سیاسی روزمره؛ چگونه شوخی‌های خیابانی می‌توانند تاریخ را بازگو کنند؟

طنز سیاسی روزمره در تاکسی‌ها، صف‌ها و دورهمی‌های خانوادگی چگونه به سوپاپ عاطفی بدل می‌شود و تاریخ غیررسمی احساسات مردم ایران را روایت می‌کند؟

کودکان ایرانی در کودکستان، در حال خمیربازی پارس روی میزهای کوچک با دست‌های رنگی؛ بازنمایی بو و لمس خمیر به‌عنوان تجربه‌ای نوستالژیک و ماندگار.مجله خاطرات

خمیربازی پارس؛ بوی رنگیِ روزهای بی‌دغدغه کودکستان

خمیربازی پارس و بوی رنگی‌اش چگونه از میزهای کوچک کودکستان تا بزرگسالی با ما می‌ماند و نشانه‌ای زمانی در حافظهٔ حسی ایرانی می‌شود.