دسته: زمان و حافظه جمعی

کلاژی بصری از تحول طنزهای ادواری ایران؛ از جوک‌های کاغذی و پیامک تا میم‌های اینستاگرامی و وویس‌های تلگرامی در بستر حافظه اجتماعی.

چطور یک شوخی، ملتی را می‌خنداند؟ طنزهای ادواری و حافظه اجتماعی ایران

تحلیل مردم‌نگارانهٔ طنزهای ادواری ایران؛ از جوک‌های دهه‌۷۰ تا میم‌ها و ویدئوهای امروز. طنز به‌عنوان سند تاریخی احساسات و حافظهٔ جمعی ایرانیان.

سایه‌ی درختان خیابان‌های قدیم با رهگذران در حال پیاده‌روی‌های بی‌عجله در خنکای عصر تابستان؛ خیابان چنار‌دار نوستالژیک ایرانی

سایه‌ی درختان خیابان‌های قدیم؛ خنکای پیاده‌روی‌های بی‌عجله

سایه‌ی درختان خیابان‌های قدیم یادآور خنکای پیاده‌روی‌های بی‌عجله است؛ روایتی از ریتم آرام شهر، صدای برگ‌ها، و فرهنگ همسایگی که خاطرات جمعی را زنده می‌کند.

نمای داخلی خانهٔ ایرانی پیش از دیزاین مدرن با فرش دست‌باف، بوفهٔ چوبی، آینه و شمعدان، رادیو، تلویزیون جعبه‌ای و گلدان‌ها در نور حیاط

خانه‌های ایرانی قبل از دیزاین مدرن؛ اشیایی که شخصیت خانه را می‌ساختند

خانه‌های ایرانی قبل از دیزاین مدرن چگونه با فرش، بوفه، آینه و شمعدان، تلویزیون و رادیو شخصیت می‌گرفتند؟ روایت مردم‌نگارانه از اشیایی که حافظه جمعی را زنده می‌کنند.

نمای داخلی حمام‌های قدیمی ایران با گنبد نورگیر، بخار ملایم، کاشی‌های فیروزه‌ای و آیین شست‌وشوی جمعی

حمام‌های قدیمی؛ معماری گرم یک آیین مشترک

روایتی حسی و تحلیلی از حمام‌های قدیمی ایران؛ از معماری گنبدی و بخار و صداها تا آیین‌های شست‌وشوی جمعی و پیوند با خانه، با راه‌حل‌های حفظ و باززنده‌سازی.

نمایی از شهر ایران در تابستان انتخاباتی با پوستر انتخاباتی، پلاکاردها، نور زرد ستادها و گفتگوهای خیابانی؛ بازنمایی فضای شهری و حافظه جمعی سیاسی.مجله خاطرات

تابستان‌های انتخاباتی؛ چرا فضای شهری هم بخشی از خاطره است؟

تابستان‌های انتخاباتی چگونه فضای شهری را دگرگون می‌کند و با پوستر انتخاباتی، شعارها و شب‌زنده‌داری ستادها به حافظه جمعی سیاسی و خاطرات خیابانی ما راه می‌یابد؟

ویترین مغازه‌ها در ایران از دههٔ ۱۳۶۰ تا امروز؛ تغییر چیدمان، تابلوهای فارسی، برندها و نورپردازی به‌عنوان آینهٔ اقتصاد و سبک زندگی

ویترین مغازه‌ها در دهه‌های مختلف؛ چهره اقتصادی–فرهنگی شهر در یک قاب

از لامپ‌های مهتابی دههٔ ۶۰ تا LEDهای امروز، ویترین مغازه‌ها قاب اقتصاد و سبک زندگی ایرانی‌اند؛ روایتی میدانی از تغییر چیدمان، برند و نگاه تماشا.

کلاژ نوستالژیک از زبان نوجوانی در مدارس ایران از دهه ۶۰ تا ۹۰؛ حیاط خاکی، صف بوفه، نیمکت آخر و چت‌های واتس‌اپی که اصطلاحات مدرسه را ماندگار می‌کنند.

زبان نوجوانی در دهه‌های مختلف؛ چرا اصطلاحات مدرسه بیش از همه ماندگار می‌شوند؟

از حیاط خاکی دهه ۶۰ تا گروه‌های واتس‌اپی دهه ۹۰، زبان نوجوانی و اصطلاحات مدرسه چگونه شکل می‌گیرد و چرا در حافظه نسل‌ها ماندگار می‌ماند؟

اتاق ایرانی دهه‌۷۰ با تلویزیون CRT، کنسول‌های سگا و پلی‌استیشن، کودکان نشسته روی فرش و حال‌وهوای نوستالژیک بازی‌های ویدئویی

دهه‌۷۰ و عصر کنسول‌های بازی؛ از سگا تا پلی‌استیشن و شکل‌گیری قهرمان‌های خانگی

روایتی تحلیلی‌ـ‌نوستالژیک از دهه‌۷۰ و عصر کنسول‌های بازی در ایران؛ از سگا و نینتندو تا پلی‌استیشن و پیدایش قهرمان‌های خانگی، گیم‌نت‌ها و اقتصاد کرایه‌ی بازی.

نوستالژی پفک نمکی با پاکت نارنجی و انگشت‌های زرد در صحنه‌های مدرسه، سینما و تماشای کارتون؛ پفک نمکی به‌عنوان شیء اجتماعی در حافظهٔ جمعی ایرانیان

پفک نمکی؛ چگونه یک خوراکی تبدیل به بخشی از حافظه جمعی شد؟

تحلیلی قوم‌نگارانه از پفک نمکی؛ از پاکت‌های نارنجی و انگشت‌های زرد تا آگهی‌های تلویزیونی و تعارف‌های جمعی؛ چگونه این خوراکی به حافظهٔ جمعی ما پیوست؟

تصویر نوستالژیک عروسی‌های دهه شصت در خانه‌ ایرانی با قالی دست‌باف، سماور و چای، لباس عروس ساده، نور زرد و نقل‌ونبات، مهمان‌های خودمانی

عروسی‌های دهه شصت؛ پشت‌صحنه ساده‌ترین جشن‌های به‌یادماندنی

روایتی دقیق از پشت‌صحنه عروسی‌های دهه شصت؛ از جمع‌آوری وسایل و نور خانه‌ها تا رفتار مهمان‌ها، موسیقی، خوراک و آیین‌های ماندگار نوستالژیک.