صفحه اصلی > نغمه‌ها و لهجه‌ها : نوحه‌خوانی نوجوانان در محرم محله؛ صداهای در حال تغییر که سوز محلی داشتند

نوحه‌خوانی نوجوانان در محرم محله؛ صداهای در حال تغییر که سوز محلی داشتند

نوحه‌خوانی نوجوانان در محرم محله با صدای دورگه و نوحه محلی؛ بلندگوهای ساده در کوچه و پرچم‌های سبز و سیاه؛ صدای هیئت محله با حال‌وهوای نوستالژیک.مجله خاطرات

آنچه در این مقاله میخوانید

عصر محرم در کوچه؛ صدای هیئت محله و نوحه‌خوانی نوجوانان

غروبِ روزهای محرم، کوچه‌ی باریک محله زیر پرچم‌های سبز و سیاه نفس می‌کشد. هیئتی کوچک، بلندگوهای ساده‌ی آویزان از تیر چراغ، و «نوحه‌خوانی نوجوانان در محرم محله» که راه را باز می‌کند. صدای دورگه‌ی چند پسر که تازه ته‌صدایی پیدا کرده‌اند، با ضرب آرامِ سنج و سینه‌زنی منظم پیرمردها می‌آمیزد. «نوحه محلی» با لحن رسمی مرسوم، قاطیِ واژه‌هایی‌ست که لهجه‌ی محله در آن رگه می‌اندازد. «صدای هیئت محله» از بلندگو به دیوارهای کاه‌گلی و سیمان‌خورده می‌خورد و پژواکش برمی‌گردد. من، نوید اسفندیاری، در این نگاه میدانی شاهدی‌ام بر لحظه‌های معلقی که میان کودکانه و مردانه بودن، جان می‌گیرد و ثبت می‌شود؛ لحظه‌هایی که در حافظه‌ی شنیداری نسل ما، به خاطرات محرم بدل شده است. «نوجوانان نوحه‌خوان» با دلشوره‌ی شیرینِ اولین اجرا، میکروفن را که می‌گیرند، لرزش خفیفی در واژه‌ها می‌دود و سوز محلی، شکل می‌گیرد.

اتاق تمرین؛ از زمزمه تا لرزش اولین اجرا

پیش از آن‌که صدای نوجوان روی کوچه پهن شود، تمرین‌ها در اتاقی ساده آغاز می‌شود: تشک‌های تاخورده کنار دیوار، آینه‌ی قدیِ کدر، و گوشی که آرام رکورد می‌گیرد. یک بیتِ آشنا را با تُنِ پایین زمزمه می‌کند، بعد ناگهان می‌پرد روی اوج و صدای دورگه‌اش ترک می‌خورد؛ همان شکاف کوتاه که بعدها روح نوحه را می‌سازد. بارها برمی‌گردد به مصرع اول، تا کلمه‌ی «حسین» درست جفت‌وجور شود؛ تا «نوحه محلی» در حلق او جا بیفتد. لرزش اولین اجرا از همین اتاق شروع می‌شود؛ جایی که فواصل و مکث‌ها، نه با نت‌نویسی، که با شنیدن و تقلیدِ پیاپی یاد گرفته می‌شود.

  • شیشه‌ی چای نیم‌خورده روی لب پنجره و بخار کم‌رنگش.
  • دفترچه‌ی ریزنوشته‌های شعر و خط‌خوردگی‌های فراوان کنار واژه‌های دشوار.
  • رکوردهای کوتاه روی گوشی و مقایسه‌ی نسخه‌های مختلف برای پیدا کردن «اوج امن».
  • نگرانیِ خوشایند خانواده که پشت در اتاق آهسته می‌پرسند: «حالت خوبه؟»

وقتی وقتِ اجرا می‌رسد، همان تمرین‌های اتاق، در برابر نگاه محله به لرزش می‌افتد؛ لرزشی که اگرچه آشکار است، اما با ضرب سینه‌زن‌ها هم‌نوا می‌شود و اعتمادبه‌نفس می‌سازد.

رقابت پنهان برای میکروفن؛ از نگاه هیئت تا تدبیر پیرمردها

در هر هیئت کوچک، یک رقابت بی‌صدا جریان دارد: کدام نوجوان امشب میکروفن را می‌گیرد؟ نگاه‌ها به سمت میز کوچک صدا می‌لغزد، دست‌ها آرام نزدیک میکروفن می‌شود و دوباره عقب می‌رود. بزرگ‌ترها این رقابتِ زیرپوستی را می‌بینند و سعی می‌کنند میان اشتیاق و نوبت، تعادل برقرار کنند. گاهی پیرمردی که سال‌ها نوحه شنیده، با تکان سر اشاره می‌کند که «امشب نوبت توست»؛ و گاهی هم به‌وقتِ لرزشِ زیاد، با هوشمندی از هم‌خوانی گروهی کمک می‌گیرد تا نوجوان تنها نماند.

«صدات خوبه پسرم؛ فقط عجله نکن. یک‌کم پایین‌تر بخون تا اوجت سالم بمونه.»

این توصیه‌ی ساده، بخشی از تربیت شنیداری محله است؛ مدرسه‌ای نانوشته که در آن، گوش‌ها معلم‌اند. وقتی «نوجوانان نوحه‌خوان» یاد می‌گیرند چطور از میکروفن فاصله بگیرند، چطور مکث کنند و چطور «اوج» را نگه دارند، هیئت سودش را می‌برد و سوز محلی بدون تظاهر شنیده می‌شود. در این میان، عدالت در نوبت و احترام به استعدادهای متفاوت، کلیدِ دوام هیئت است؛ همان حلقه‌ی اجتماعی‌ای که نوجوان را در آغوش می‌گیرد تا صدایش رشد کند.

سوز محلی و لهجه؛ وقتی نوحه رسمی با زبان محله دست می‌دهد

نوحه‌ی رسمی، ستون فقرات اجراست؛ اما لهجه‌ی محله به آن خون می‌رساند. گاهی کشیدنِ آواها، گاهی نرم گفتنِ «ح» و «ع»، گاهی هم تاکید بر هجای پایانی، «نوحه محلی» را به تجربه‌ای یگانه تبدیل می‌کند. نوجوان که میان دو دنیای صوتی‌ست، ناخودآگاه این دو سنت را می‌آمیزد: وزن و قاعده‌ی نوحه‌ی هیئت‌ها با لحن مادر و پدربزرگ در خانه. همین «بی‌نقص نبودنِ» تلفظ و پیچ‌وخم‌های لهجه، سوز می‌آورد؛ سوزی که از تقلید نمی‌آید، از زیستِ محلی می‌آید.

برای فهم بهتر این هم‌نشینی، باید به بستر فرهنگی محله نگاه کرد؛ جایی که رسم‌های کوچک، معناهای بزرگ می‌سازند. رجوع به آیین‌ها و مراسم محلی نشان می‌دهد چگونه هر شهر و روستا با رنگِ صوتی خودش، به سوگ می‌نشیند. در این میان، نوجوانان مثل پلی میان سنت و اکنون‌اند؛ صدای‌شان، وقتی از بلندگوی ساده‌ی هیئت به کوچه می‌ریزد، لهجه را نه تزیین، که حقیقت اجرا می‌کند.

صدای در حال گذر؛ تحلیل یک تعلیق نوجوانانه

«صدای در حال گذر» یعنی جایی میان کودکی و مردانگی؛ جایی که اوج‌ها هنوز سبک‌اند و بم‌ها تازه جوانه زده‌اند. در نوحه‌خوانی، این تعلیق به چند شکل نمود پیدا می‌کند: لرزش‌های کوتاه روی اوج، مکث‌های بی‌اختیار، و تلاشِ چندباره برای آشتی دادنِ احساس با توانِ حنجره. نتیجه، صدایی است که هم شکننده است و هم مصمم؛ و همین پارادوکس، سوز می‌آفریند. شنونده‌ی محلی، مخصوصاً پیرترها، این تعلیق را نه نقص، که نشانه‌ی صداقت می‌دانند؛ انگار نوجوان، همان‌قدر که «مصیبت» را روایت می‌کند، «بالیدن» خودش را هم آشکار می‌کند.

در سطح روان‌شنیداری، این صدا چونان شمایلی نسلی عمل می‌کند: هر سالِ محرم که برمی‌گردد، ما با آن بازه‌ی گذار دوباره روبه‌رو می‌شویم؛ و هر بار، شکل تازه‌ای از بلوغ را می‌شنویم. همین تکرار، «یاد» را پررنگ می‌کند و «سنتِ شنیدنِ تغییر» را به ما یاد می‌دهد. از این منظر، نوحه‌ی نوجوانان فقط اجرا نیست؛ ثبتِ فرایند است.

میکروفن، نوار کاست و موبایل؛ تثبیت یا تغییرِ سبک؟

تفاوتِ «بدون میکروفن» و «با میکروفن»، فقط بلندی صدا نیست؛ رفتار صوتی و حتی نحوه‌ی گفتار را تغییر می‌دهد. میکروفن، زمزمه را شنیدنی‌تر می‌کند و روی «اوج» حساس است؛ کوچک‌ترین لغزش را برجسته می‌کند و در عوض، ظرافت‌های لهجه را هم واضح‌تر نشان می‌دهد. در گذشته، نوار کاست بعضی خطاها را می‌پوشاند و گرمایی خوشایند اضافه می‌کرد؛ امروز، فایل موبایل جزئیات را بی‌رحمانه ثبت می‌کند اما امکانِ بازبینی و یادگیری مستمر می‌دهد. هیئت‌های محله، بین این دو جهان، راهِ خودشان را پیدا کرده‌اند.

موضوع بدون میکروفن با میکروفن
برد و پوشش صدا وابسته به حجم طبیعی و هم‌خوانی جمع پوشش وسیع‌تر، جزئیات بیشتر، نیاز به کنترل فاصله
جلوه‌ی لهجه و سوز لطیف و گاه گم‌شونده در جمع شفاف و برجسته، لغزش‌ها نیز نمایان‌تر
فشار روی حنجره‌ی نوجوان بیشتر برای پر کردن فضا کمتر، اگر تکنیک فاصله رعایت شود

در ضبط نیز تفاوت‌ها معنادار است:

رسانه ویژگی صوتی اثر بر سبک
نوار کاست گرمای آنالوگ، نویز ملایم پوشاندنِ برخی ناصافی‌ها، تقویت حس نوستالژی
فایل موبایل وضوح بالا، دامنه‌ی پویا محدود بازبینی آموزشی، گرایش به اجرای تمیزتر

نکات برجسته و چالش‌ها؛ راه‌حل‌های حفظ سوز محلی

نوحه‌ی نوجوانان سرشار از ظرفیت آموزشی و عاطفی است؛ اما چالش‌ها هم کم نیستند: فشار برای اوج‌خوانیِ بی‌وقفه، تقلید افراطی از نسخه‌های شبکه‌های اجتماعی، و رقابت بر سر دیده‌شدن. برای حفظ «سوز محلی»، باید به چند اصل ساده پایبند ماند.

  • انتخاب گام مناسب برای حنجره‌ی در حال تغییر؛ اوجِ کوتاه بهتر از اوجِ فرساینده است.
  • تمرین با رکوردهای کوتاه و بازبینی جمعی در هیئت؛ یادگیریِ گروهی، فشار فردی را کم می‌کند.
  • ثبت نسخه‌ی محلیِ اشعار و لحن‌ها؛ یک دفترچه‌ی مشترکِ هیئت برای واژه‌ها و کشش‌ها.
  • به‌کارگیری میکروفن ساده و کنترل فاصله؛ صدای نزدیک برای زمزمه، فاصله‌ی بیشتر برای اوج.
  • دعوت از پیشکسوتان برای انتقال ریزنکات بیان؛ مربی‌گریِ شنیداری، نه نمره‌دادن.

چالش اصلی، تعادل میان «وضوحِ ابزارهای امروز» و «گرمای اجرای محلیِ دیروز» است. راه‌حل، نه بازگشت صرف به گذشته است و نه تسلیم کامل به امروز؛ بلکه حفظ ریشه با شاخه‌هایی که در بادهای تازه تاب بیاورند.

جمع‌بندی؛ پژواک یک نسل در کوچه‌های محرم

از اتاق تمرین تا کوچه‌ی محله، نوحه‌ی نوجوانان قصه‌ی بلوغی‌ست که با هر «یا حسین» شنیده می‌شود. صدای دورگه، با لهجه‌ی محلی و تکنیک‌های ساده‌ی میکروفن، روایتی از گذار را ثبت می‌کند؛ روایتی که هم یاد را تازه می‌کند و هم آینده را صیقل می‌دهد. اگر می‌خواهیم «سوز» بماند، باید به گوش‌ها فرصت بدهیم تا هم تفاوت‌ها را بشنوند و هم آن‌ها را روایت کنند. برای دنبال کردن روایت‌های دقیق‌تر و شنیدن تجربه‌های میدانی از هیئت‌های کوچک و «نوجوانان نوحه‌خوان»، به مجله خاطرات سر بزنید؛ جایی که نغمه‌ها و لهجه‌ها با احترام به ریشه‌ها، بازخوانی می‌شوند.

پرسش‌های متداول

چرا صدای دورگه‌ی نوجوانان در نوحه تأثیرگذار است؟

زیرا این صدا در مرزی میان کودکی و بزرگسالی قرار دارد و «تعلیق» طبیعی ایجاد می‌کند. شنونده، هم تلاش برای رسیدن به اوج را می‌شنود و هم لرزش‌های انسانی را؛ همین ترکیب، احساس صداقت و نزدیکی می‌آورد. در بافت محلی، لهجه و مکث‌های ویژه، این تأثیر را تشدید می‌کند و به نوحه گرمای زیسته می‌بخشد.

نوجوان برای اولین اجرای نوحه چه کارهایی انجام دهد؟

انتخاب گام مناسب با حنجره، تمرینِ کوتاه و مستمر، ضبط و بازبینیِ خود، و حتماً تمرینِ فاصله با میکروفن. بهتر است متن نوحه با لهجه‌ی محلی تمرین شود تا بیان طبیعی‌تر بماند. هماهنگی با بزرگ‌ترهای هیئت و شروع با فرازهای کوتاه، فشار روانی را کم می‌کند و کیفیت اجرا را بالا می‌برد.

میکروفن ساده بهتر است یا پیشرفته؟

برای هیئت‌های محلی، میکروفنِ ساده با کاربری آسان معمولاً کافی است؛ مهم‌تر از نوع دستگاه، شیوه‌ی استفاده است: کنترل فاصله، پرهیز از بلندی افراطی، و تنظیمات ابتدایی برای جلوگیری از فیدبک. میکروفن پیشرفته بدون مدیریت درست، حتی می‌تواند لغزش‌ها را بیش از حد برجسته کند.

آیا ضبط با گوشی باعث از بین رفتن «سوز محلی» می‌شود؟

خیر؛ اگر ضبط به‌عنوان ابزارِ بازبینی و یادگیری استفاده شود، می‌تواند به تثبیت ظرافت‌های لهجه و بیان کمک کند. مشکل زمانی رخ می‌دهد که فشارِ دیده‌شدن در شبکه‌های اجتماعی جای تمرین و تأنی را بگیرد. مدیریت توقعات و تمرکز بر آموزش جمعی، راهِ حفظ اصالت است.

نوید اسفندیاری- نویسنده تحریریه صدای خاطرات
نوید اسفندیاری با دقت یک مردم‌نگار میدانی، رد اشیا، محله‌ها و لهجه‌هایی را دنبال می‌کند که حافظه جمعی ایرانیان را شکل داده‌اند. او از جزئیات زندگی قدیم می‌نویسد تا تصویری روشن و قابل اعتماد از ریشه‌ها، عادت‌ها و لحن نسل‌ها پیش روی خواننده بگذارد؛ روایتی مستند اما زنده از آنچه بودیم و هنوز در ما جاری است.
مقالات مرتبط

آواز «سحری» در کوچه‌های خراسان؛ صدایی که سحرهای رمضان را بیدار می‌کرد

روایتی اتنوگرافیک از نغمه سحری در کوچه‌های خراسان؛ لهجه خراسانی، ریتم محله و حافظه شنیداری رمضان، از سحرهای دیروز تا امروزِ اپلیکیشن‌ها.

لالایی بلوچ؛ صدایی کشیده، گرم و شنی که شب‌های طولانی جنوب را کوتاه می‌کرد

روایتی تحلیلی از لالایی بلوچی؛ صدایی کشیده و گرم از نغمه‌های محلی جنوب که حافظه شنیداری کودک را می‌سازد، از اقلیم شنی تا امروزِ مهاجرت و آپارتمان‌نشینی.

لهجه‌هایی که ما را ساختند؛ روایت زبان، هویت و خاطره در شهرهای ایران

گزارشی انسان‌شناختی از نوید اسفندیاری درباره لهجه‌هایی که ما را ساختند؛ این‌که چگونه گویش‌های محلی در شهرهای ایران هویت، روابط و خاطرات جمعی را شکل می‌دهند و راه‌های پاسداری از آن‌ها.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
همراه این گفتگو بمان
خبرم کن از
guest
0 نظرات
بیشترین رأی
تازه‌ترین قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x