صفحه اصلی > نوستالژی برندها : نوشابه زرد شادنوش؛ طعم مهمانی‌های ساده و گرم دهه‌۶۰

نوشابه زرد شادنوش؛ طعم مهمانی‌های ساده و گرم دهه‌۶۰

نوشابه زرد شادنوش در دورهمی خانوادگی دهه ۶۰ ایران روی پشت‌بام؛ بطری شیشه‌ای، لیوان‌های قدیمی و نور گرم لامپ‌ها در فضایی نوستالژیک.مجله خاطرات

آنچه در این مقاله میخوانید

نوشابه زرد شادنوش؛ طعم مهمانی‌های ساده و گرم دهه‌۶۰

نوشابه زرد شادنوش، برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی دهه‌۶۰، فقط یک نوشیدنی نبود؛ نشانه‌ای بود از دورهمی‌های صمیمی، سقف‌های سیمانی پشت‌بام، و زیرزمین‌هایی که با چند لامپ کم‌مصرف روشن می‌شدند. بطری‌های شیشه‌ای، با درپوش‌های فلزی که صدای خاص بازشدنشان در هیاهوی بچه‌ها گم نمی‌شد، روی سفره‌های ساده کنار سالاد الویه و ظرف‌های گلدار می‌نشست. این روایت، از جزئیات ظرف، صدا و نور شروع می‌کند تا نشان دهد چگونه نوشابه زرد شادنوش در کنار قندانی‌ها، کیک‌های خانگی و تولدهای جمع‌و‌جور، تبدیل به بخشی از اقتصاد عاطفی خانواده و ذخیره‌ی ماندگار خاطرات جمعی شد.

فضای دورهمی؛ از زیرزمین‌های خنک تا پشت‌بام‌های پرستاره

ظرف‌ها و لیوان‌های شیشه‌ای

در خانه‌های آجری و حیاط‌دار، مهمانی‌ها اغلب به زیرزمین‌های خنک یا پشت‌بام‌های وسیع می‌رفت. لیوان‌های شیشه‌ای با نقش‌های مربعی یا راه‌راه، روی سینی آلومینیومی به صف می‌آمدند؛ ته لیوان‌ها همیشه کمی سنگین‌تر بود، برای آن لحظه‌ای که کفِ زرد نوشابه بالا می‌آمد و میزبان صبر می‌کرد تا آرام بگیرد. کنارشان، قاشق‌های دسته‌بلند برای هم‌زدن یخ‌های قالبی، و دستمال‌های پارچه‌ای که بوی صابون خانگی می‌داد.

نور، صدا و ریتم مهمانی

نور لامپ‌های ۴۰ وات و صدای دور فنر تخت‌های فنری، ترکیب آشنایی می‌ساخت. از رادیوی اتاق پذیرایی گاهی تصنیف‌های آرام می‌آمد و از سمت آشپزخانه صدای برخورد بشقاب‌های لعابی. صدایی که بیشتر از همه به یاد می‌ماند، شیشه به شیشه بود؛ وقتی بطری‌ها کنار هم قرار می‌گرفتند و قطره‌های عرق کرده از دیواره‌شان روی سفره‌ی پلاستیکی طرح‌دار می‌ریخت. درِ فلزی که باز می‌شد، یک «تق» کوتاه شروع جشن را اعلام می‌کرد.

اقتصاد عاطفی خانواده و قندانی‌ها؛ اندازه‌گیری مهر با یک بطری زرد

دهه‌۶۰، دهه‌ی احتیاط و صرفه‌جویی بود؛ اما در همین محدودیت‌ها، سخاوت شکل دیگری پیدا می‌کرد. در مهمانی‌های ساده، اندازه‌ی پرکردن لیوان‌ها و نوبت تعارف‌ها نوعی ترازوی نامرئی بود: چه‌قدر به بزرگ‌ترها احترام گذاشته شد، بچه‌ها چقدر سهم خنده بردند، و میزبان چگونه ذوق خود را نشان داد. نوشابه زرد شادنوش با رنگ گرم و کف سبک، کنار قندانی‌ها می‌نشست؛ گاهی تکه‌ای یخ از قالب یخِ فلزی با ضربه‌ی قاشق جدا می‌شد و به لیوان مهمان اول می‌رفت. این گردش کوچکِ نوشیدنی، نمایش نمادینی از گردش محبت بود.

  • لیوان اول برای پدربزرگ یا بزرگ‌ترین مهمان؛ نشانه‌ی تقدم احترام.
  • سهم بچه‌ها با یخِ بیشتر؛ برای اینکه «داغیِ بازی» را فروبنشاند.
  • تجدید پر کردن لیوان‌ها به بهانه‌ی «بخورید که گرم شد»؛ کلامی برای تازه کردن صمیمیت.

یکی می‌گفت: «لیوان‌ها رو نگه دارید… کفش بخوابه.» و صدای خنده‌ها در حیاط می‌پیچید.

مزه و غذا؛ همراهی نوشابه زرد با سفره‌های خانگی

مهمانی‌های دهه‌۶۰، بیشتر حول غذاهای خانگی می‌چرخید: زرشک‌پلو با مرغ، کوکوسبزی در ظرف‌های مربعی، سالاد الویه در کاسه‌ی گل‌سرخی، و گاهی کیک اسفنجیِ خانگی که با خامه‌ی کم و ترافل رنگی تزئین می‌شد. نوشابه زرد شادنوش در کنار این طعم‌ها، نقشِ تعادل‌بخش داشت؛ شیرینی ملایم و گاز ملایم‌ترش، چربی غذا را می‌شست و دهان را برای لقمه‌ی بعدی آماده می‌کرد. برای بازخوانی لایه‌های ذائقه‌ی جمعی، رجوع به مزه‌های ماندگار دورهمی‌های ایرانی چشم‌اندازی از پیوستگی طعم و فرهنگ به‌دست می‌دهد.

مقایسه‌ی نوشیدنی‌های دورهمی دهه‌۶۰

هر نوشیدنی، حاملِ نشانه‌های فرهنگی و حسی خاص خود بود. جدول زیر، یک مقایسه‌ی تجربه‌محور از سه نوشیدنی پرحضور در مهمانی‌های خانگی ارائه می‌دهد:

نوشیدنی ظرفِ معمول مزه‌ی غالب موقعیت مصرف نشانه‌های حسی
نوشابه زرد شادنوش بطری شیشه‌ای خانواده، لیوان‌های شیشه‌ای نقش‌دار شیرینی ملایم با رایحه‌ی مرکبات تولدهای خانگی، عصرانه‌های پشت‌بام کف سبک، رنگ طلایی، صدای «تق» بازشدن درپوش
دوغ شیشه‌ای محلی بطری شیشه‌ای با درِ فلزی ترشی ملایم با نمک کم ناهارهای تابستانی، کنار برنج و کباب خنکای تند، بخارِ روی شیشه در گرما
شربت آلبالوی خانگی پارچ شیشه‌ای و لیوان دسته‌دار ترشی شیرینِ میوه‌ای عصرهای حیاط، پذیرایی سریع از مهمان رنگ یاقوتی، ته‌نشین میوه، یخ‌های مکعبی

بایگانی عاطفی خانواده‌ها؛ از آلبوم‌های کاغذی تا درپوش‌های فلزی

خانواده‌ها بایگانی بزرگی دارند که با آلبوم‌های کاغذی شروع می‌شود، اما فقط به عکس ختم نمی‌شود؛ درپوش‌های فلزی جمع‌شده در یک قوطی، لیوانی که لب‌پَر شده اما هنوز کنار سماور می‌ماند، و حتی یک بطری شیشه‌ای خالی که روی تاقچه‌ی زیرزمین جا خوش کرده است. این اشیا، به‌نوعی حافظه‌ی ملموس ما هستند؛ چیزی که با نگاه و لمس، ما را به لحظه‌های مشترک برمی‌گرداند. در این بایگانی، خاطرات فقط یک واژه نیست؛ شبکه‌ای از بوها، صداها و نورهاست که هر بار بازخوانی می‌شود و دوباره جان می‌گیرد.

پیوند نسل‌ها و مهمانی‌های فامیلی؛ گفت‌وگوهایی که طعم دارند

نوشابه زرد شادنوش در میانه‌ی تعارف‌های پی‌درپی، پلی می‌شد میان نسل‌ها: مادربزرگ که می‌گفت «کم بریز که شیرینیش نپره»، پدر که با دربازکنِ قدیمی یک‌نفس چند در را باز می‌کرد، و بچه‌ها که منتظر کفِ لیوان خود بودند. این نوشیدنی در گفتگوها حل می‌شد: درباره‌ی گرانی‌های آن روزها، صف کوپن، یا دستورِ جدیدِ سالاد. پیوندِ نسل‌ها نه‌فقط در کلمات، که در تقسیم یک بطری و یک سینی شکل می‌گرفت. برای تماشای این پیوستگی انسانی، نگاهی به روایت نسل‌ها در مهمانی‌های خانوادگی، ابعاد جامعه‌شناختی آن را برجسته می‌کند.

پرسش‌های متداول

چرا نوشابه زرد شادنوش به نماد مهمانی‌های دهه‌۶۰ تبدیل شد؟

ترکیب دسترس‌پذیری، بطری‌های شیشه‌ای بادوام، رنگ طلاییِ اشتها‌برانگیز و همراهی با منوی ساده‌ی خانگی، از شادنوش نوشیدنی‌ای ساخت که مناسک پذیرایی را کامل می‌کرد. در دورانی که تجملات کم بود و جمع‌های خانوادگی پررنگ‌تر، این نوشیدنی با طعم ملایم و حس خنکی‌اش، نقش «خوش‌آمدگویی» را بر عهده می‌گرفت و در حافظه‌ی جمعی جای خود را باز کرد.

چگونه نوشابه زرد در اقتصاد عاطفی خانواده نقش بازی می‌کرد؟

نحوه‌ی تقسیم و تعارف نوشابه، نشان احترام و توجه بود. اینکه لیوان اول به چه کسی می‌رسید، یخ چگونه میان بچه‌ها تقسیم می‌شد و میزبان چند بار تعارف می‌کرد، همه پیام‌هایی درباره‌ی اهمیت مهمان و صمیمیت جمع داشت. این نشانه‌ها ساختاری از مبادله‌ی عاطفی می‌ساخت که حتی امروز هم در روایت‌های خانوادگی زنده است.

همراهی‌های غذایی رایج با نوشابه زرد در مهمانی‌های خانگی چه بود؟

غذاهای خانگیِ پرحضور شامل زرشک‌پلو با مرغ، کوکوسبزی، کتلت، سالاد الویه، نان و پنیر و سبزی، و کیک اسفنجی خانگی بود. نوشابه زرد با شیرینی ملایم و گاز متعادل، چربی و ادویه را نرم می‌کرد و ذائقه را برای لقمه‌ی بعدی آماده می‌ساخت. این همراهی، سادگی سفره را به تجربه‌ای کامل و به‌یادماندنی بدل می‌کرد.

آیا اشیای مرتبط با نوشابه در بایگانی عاطفی خانوادگی جای داشتند؟

بله، بسیار. درپوش‌های فلزی در قوطی‌های قدیمی نگه‌داری می‌شد، بطری‌های شیشه‌ای خالی گاهی تبدیل به گلدان یا ظرف آب می‌شد و لیوان‌های لب‌پَر تا سال‌ها کاربرد داشت. این اشیای کوچک، حامل ردپای زمان و صدای مهمانی‌ها بودند و به‌صورت ناخودآگاه به آرشیو شخصی خانواده انتقال می‌یافتند.

چه چیزی از فضای مهمانی‌های دهه‌۶۰ امروز هم قابل بازسازی است؟

بازسازیِ سادگی. می‌توان با یک سفره‌ی پارچه‌ای، چند لیوان شیشه‌ای نقش‌دار، نور ملایم، موسیقی آرام و تقسیم آگاهانه‌ی نوشیدنی، همان حس صمیمی را زنده کرد. تاکید بر گفت‌وگو، تعارف‌های صبورانه و مشارکت جمعی در آماده‌سازی، بیش از هر چیز دیگری، حال‌وهوای آن مهمانی‌ها را به امروز می‌آورد.

جمع‌بندی؛ دوام طعم یک عصر تابستانی

نوشابه زرد شادنوش، بخشی از تاریخ احساسی خانه‌های ماست؛ روایتی از مهمانی‌های کوچک که در زیرزمین‌ها و پشت‌بام‌ها شکل می‌گرفت و با سادگی، سخاوتمند می‌شد. این نوشیدنی، در کنار قندانی‌ها و کیک‌های خانگی، پیمانه‌هایی از مهر را میان نسل‌ها جابه‌جا می‌کرد و به بایگانی عاطفی‌مان پیوند می‌خورد. اگرچه ظرف‌ها و نورها تغییر کرده‌اند، اما ریتم آن «تق» کوتاهِ بازشدن درپوش و گفت‌وگوهای پس از آن، هنوز در حافظه‌ی شنیداری ما زنده است. هر بار که لیوانی را تا نیمه پر می‌کنیم و می‌گذاریم کفش بخوابد، بخشی از آن عصرهای تابستانی را دوباره می‌نوشیم.

نوید اسفندیاری- نویسنده تحریریه صدای خاطرات
نوید اسفندیاری با دقت یک مردم‌نگار میدانی، رد اشیا، محله‌ها و لهجه‌هایی را دنبال می‌کند که حافظه جمعی ایرانیان را شکل داده‌اند. او از جزئیات زندگی قدیم می‌نویسد تا تصویری روشن و قابل اعتماد از ریشه‌ها، عادت‌ها و لحن نسل‌ها پیش روی خواننده بگذارد؛ روایتی مستند اما زنده از آنچه بودیم و هنوز در ما جاری است.
مقالات مرتبط

بستنی قیفی؛ خاطره‌ای شیرین در گرمای ظهرهای تابستان

بستنی قیفی دومینو؛ آیین خنک‌شدن ظهرهای تابستان در پیاده‌روها و سفرهای جاده‌ای. از زنگ بستنی‌فروش تا چکه‌های شیرین، روایت یک خاطرهٔ جمعی و ماندگار.

آدامس خرسی؛ مزه‌ای که دهه‌۷۰ را تعریف کرد و هنوز هم دنبالش می‌گردیم

روایت قوم‌نگارانه از آدامس خرسی؛ مزه‌ای که دهه‌۷۰ را تعریف کرد. از صف دکه‌های محلی تا معامله‌های زنگ تفریح، چگونه خاطرات مشترک شهری و مدرسه‌ای ما شکل گرفت؟

پفک نمکی؛ چگونه یک خوراکی تبدیل به بخشی از حافظه جمعی شد؟

تحلیلی قوم‌نگارانه از پفک نمکی؛ از پاکت‌های نارنجی و انگشت‌های زرد تا آگهی‌های تلویزیونی و تعارف‌های جمعی؛ چگونه این خوراکی به حافظهٔ جمعی ما پیوست؟

چیزی بنویسید، بماند به یادگار

5 + 12 =