کوزه آب با طعم خنکی طبیعی، دوباره به خانهها و کافهها برمیگردد؛ نمادی ساده و کمهزینه که هم آرامش میآورد و هم به سبک زندگی پایدار کمک میکند.
وقتی کفشها کنار در ردیف میشوند، بوی فرش خیس از باران و «صمیمیت محله» در هوا میپیچد. شاید همین لحظههای ساده است که کفشها را در خاطرات ما ماندگارتر از چهرهها میکند.
چراغ نفتی سرِ کوچه، نه فقط روشنایی راه، که گرمای همسایگی بود. در این نوشتار، از معنای فرهنگی «چراغ محله» تا راههای بازطراحی همان حسِ روشنایی گرم در خانههای امروز میخوانید.
از جهیزیههای نقرهای تا ستهای آلومینیومی مینیمال؛ آینه و شمعدان هنوز چراغ آغاز و پیوندند. این راهنما حس نو را با کمترین هزینه و بیشترین معنا زنده میکند.
آینه و شمعدان عروسی، فقط دو شیء نقرهای نیستند؛ چراغِ روایت خانوادهاند که از جهیزیه تا سالگرد و سوگ، دستبهدست میچرخند و هویت عاطفی میسازند.
آینه و شمعدان مادربزرگ فقط اشیای تزئینی نیستند؛ چراغهاییاند برای آغازهای روشن. این یادداشت، راههای ساده و کمهزینه برای بازآفرینی این حس در خانههای امروز را پیشنهاد میکند.
چراغ علاءالدین فقط یک وسیله گرمایشی نبود؛ نور زرد مهربان و صدای آرام شعلهاش، شبیه ضرباهنگی بود که خانواده را در شبهای بیبرق کنار هم نگه میداشت. این نوشتار هم روایت است و هم راهنما؛ از نوستالژی کرسی تا ساخت «گوشه نور و گرما»ی ایمن در خانههای امروز.
کوزه سفالی آب، قصه خنکای تابستان قدیم و آب گوارا در حیاط ایرانی است؛ روایتی حسی همراه با راهنمای عملی برای انتخاب، نگهداری و ساخت «گوشه آب» در خانههای امروز.
روایتی الهامبخش از «گیوه» بهعنوان کفش محلی ایرانی: سبک، خنک و پایدار. از کارگاههای دستبافت تا راهنمای انتخاب، نگهداری و ستکردن امروزی.
چارقد گلدار فقط یک پوشش سنتی زنان نیست؛ یادگاری زنده از مهر، کارِ خانه و آیینهای روزمره مادران ایرانی است. از بوی نشاسته تا صدای سنجاق، این پارچه گلدار چگونه حس امنیت و زیبایی را به استایل امروز ما میآورد؟
کتابفروشیهای مستقل؛ حافظه فرهنگی یک شهر
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
آراد؛ آرام، اما رو به جلو
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
ترانه؛ آهنگ زندگی در یک کلمه
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
سفره ناهار تابستانی؛ بادمجانهای کبابی، دوغ محلی و سفره حصیری حیاط
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
از سماور روسی تا گلدان بلور؛ اشیایی که در هر خانه ایرانی مشترک بودند
تاریخ انتشار: 10 دی 1404