اکولوژی کاغذ در دانشگاههای ایران: کارت دانشجویی کاهی، تابلوی اعلانات، پوسترها و آگهیهای دستنویس که ریتم زندگی جمعیِ دانشگاه را زنده نگه میداشتند.
روایتی مردمنگارانه از زنگ هنر در مدرسه: آبرنگ و مدادشمعی، بوی کاغذ و روزنامه، لحن معلم و تعامل بچهها؛ لحظهای کوتاه از آزادی در روزی منظم.
از اتوبوس آبی تا عکس دستهجمعی، اردوی مدرسه را بهمثابه آیین جمعی نسلهای ایرانی روایت میکنیم؛ با بو، صدا و جزئیات میدانی نسلی که ساده خوش بود.
تحلیل مردمنگارانه بوی دفتر نو و آیین خرید مهرماه در ایران؛ از صفهای لوازمالتحریر تا رفتار والدین و نقش بو در خاطرات مدرسه و کودکانهای که هر پاییز برمیگردد.
روایتی مردمنگارانه از زنگ تفریح؛ هیاهوی حیاط مدرسه، صف بوفه و نانوپنیر قدیمی. تحلیل صداها، بوها و آیینهای روزمره که هستهٔ خاطرات نسلها را شکل میدهد.
صف اول کلاس و بوی کتاب نو؛ پیوندی از خاطرات مدرسه با نیاز امروز خانوادهها برای تجربههای یادگیری گرم و انسانی. راهکارهای ساده، محترمانه و بومی برای ایجاد شوق درس.
مروری انسانی بر کتاب آقای هاشمی و درس کازرون؛ از نیمکتهای چوبی و تختهسیاه و بوی دفتر کهنه تا راهکارهای ساده برای زندهکردن معنای یادگیری در خانه و مدرسه امروز.
شب فیلم خانگی یک آیین صمیمی و کمهزینه است؛ جایی که اتاق نشیمن با نور کم، چای شیرین و پتو مشترک دوباره به صحنهی آشتی و همنفسی تبدیل میشود.
پاککن دو رنگ فقط یک لوازمالتحریر نبود؛ نماد تمرین «پاککردن و دوبارهنوشتن» بود. در این یادداشت، خاطرات امتحان و دفتر خطخطی را با ذهنیت رشد و شفقت به خود پیوند میدهیم.
نماد ساده اما عمیقِ کلاسهای ابتدایی ایران: مداد قرمز–آبی. روایتی نوستالژیک و روانشناسانه از تیک قرمزِ تشویق، خط آبیِ تیتر، و «اشتباهِ قابلاصلاح».
کتابفروشیهای مستقل؛ حافظه فرهنگی یک شهر
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
آراد؛ آرام، اما رو به جلو
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
ترانه؛ آهنگ زندگی در یک کلمه
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
سفره ناهار تابستانی؛ بادمجانهای کبابی، دوغ محلی و سفره حصیری حیاط
تاریخ انتشار: 10 دی 1404
از سماور روسی تا گلدان بلور؛ اشیایی که در هر خانه ایرانی مشترک بودند
تاریخ انتشار: 10 دی 1404