دسته: هنر و فرهنگ خاطره

باران در شعر و سینمای ایران؛ حیاط سنتی با حوض آبی و باران، کوچه قدیمی و پنجره آپارتمانی با نور گرم و چای، پیونددهندهٔ خاطرات و تولد دوباره

باران در شعر و سینمای ایران؛ از نماد غم تا نشانه‌ی تولد دوباره

کاوشی میان‌رشته‌ای درباره باران در شعر و سینمای ایران؛ از سوگواری و تطهیر تا امید و تولد دوباره، با پیوند به خاطرات جمعی و آیین‌های آرام‌بخش خانگی.

دست کودک در حال گرفتن اسکناس نو در پاکت عیدی از دست بزرگ‌تر، کنار سبزه و سنبل نوروز؛ نماد عیدی و خاطرات شیرین اسکناس نو.مجله خاطرات

شیرینی اسکناس نو؛ وقتی عیدی فقط پول نبود، مهر محبت بود

شیرینی اسکناس نو و عیدی در فرهنگ ایرانی فقط پول نیست؛ پیوندی عاطفی، دعای خیر و خاطرات خانوادگی است. یاد می‌گیریم چطور با خرج کم همان گرما را بسازیم.

ترکیب سفره عقد مینیمال با آیینه و شمعدان، چند سکه مهریه و تبلت امضای دیجیتال؛ نمادی از پیوند مهریه و دفتر ازدواج دیجیتال و ثبت خاطرات آغاز زندگی.مجله خاطرات

مهریه و دفتر ازدواج؛ از سند کاغذی تا امضای دیجیتالِ یک پیمان فرهنگ

تحلیلی فرهنگی از مهریه و دفتر ازدواج؛ از سند کاغذی تا امضای دیجیتال. چگونه آیین‌های ساده و معنادار بسازیم و خاطرات آغاز زندگی را ماندگار کنیم.

کوزه سفالی در حیاط ایرانی کنار کاشی لاجوردی؛ نماد زندگی و خاطرات، پیوند آب و خاک در فرهنگ و شعر فارسی

کوزه در فرهنگ ایرانی؛ از نماد زندگی تا الهام شاعرانه در هنر و ادب

کوزه در فرهنگ ایرانی فقط ظرف آب نیست؛ پیوند زنده‌ی آب و خاک با خانه، شعر و خاطرات جمعی است. این نوشتار، معنای فرهنگی و الهام شاعرانه‌ی کوزه را می‌کاود.

سه نسل از یک خانواده ایرانی در مراسم کوچک شنیدن موسیقی؛ نوار کاست و چای دورهمی، پیوند ترانه و خاطره جمعی با هویت و زبان محله.

ترانه به‌مثابه خاطره جمعی؛ پیوند موسیقی عامه با هویت و زبان مردم

وقتی ترانه‌های عامه به زبان محله و آیین‌های خانگی گره می‌خورند، به خاطرات جمعی شکل می‌دهند. این نوشته راهی عملی برای ساخت «مراسم کوچک شنیدن» و پل‌زدن میان نسل‌ها پیشنهاد می‌دهد.

تصویر نوستالژیک از گذار موسیقی کوچه‌بازاری تا پاپ شهری در ایران با رادیوی ترانزیستوری، نوار کاست، واکمن و گوشی استریم روی قالی ایرانی؛ یادآور خاطرات شنیداری.

موسیقی کوچه‌بازاری تا پاپ شهری؛ آیینه‌ی تحولات فرهنگی مردم ایران

از صدای رادیوی ترانزیستوری و بوی نوار کاست تا استریم‌های امروزی؛ رد خاطرات شنیداری ما از موسیقی کوچه‌بازاری به پاپ شهری، تحولات فرهنگ روزمره را آشکار می‌کند.

کفش ملی کنار درِ خانه با نور گرم عصر جمعه و تلویزیون روشن؛ نمادی از حضور کفش ملی در فرهنگ عامه، سینما و خاطرات جمعی ایرانی‌ها

ردپا در فرهنگ عامه؛ حضور کفش ملی در سینما، ادبیات و ذهن جمعی ایرانی‌ها

از کفش‌های کنار در عصر جمعه تا قاب‌های تلویزیون و سینما؛ ردپای کفش ملی چگونه وارد خاطرات خانوادگی ما شد و امروز چطور می‌توان تماشای جمعی را دوباره زنده کرد؟

ویترین نوستالژیک فروشگاه کفش با چرم براق و حال‌وهوای «کفش ملی» در فرهنگ صنعتی و خاطرات شهری ایران

از کارگاه تا آگهی تلویزیونی؛ کفش ملی در تاریخ فرهنگ صنعتی ایران

روایتی تحلیلی و تصویرساز از «کفش ملی»؛ برندی که از بوی چرم کارگاه تا نور آگهی تلویزیونی، در خاطرات خانوادگی ایرانیان جا خوش کرده و هنوز الهام‌بخش صمیمیت خرید محلی است.

آب و سفال در زیبایی‌شناسی ایرانی؛ حوض فیروزه‌ای با کوزه سفالی و بازتاب نور، پیوند هنر، موسیقی و آیین‌های خانه ایرانی

آب و سفال؛ حضور کوزه در نگارگری، موسیقی و آیین‌های کهن ایران

آب و سفال در فرهنگ ایرانی فقط شیء و مایع نیستند؛ زبان خاطرات‌اند. از حوض‌های فیروزه‌ای و کوزه‌های سفالی تا نغمه‌ها و آیین‌های خانه، پیوندی می‌سازند میان زیبایی‌شناسی و زیست روزمره.

آستانه خانه ایرانی با کفش‌های مرتب دم‌در، نور ملایم و تابلوی خوشامد؛ نماد تعارف، مهمان‌نوازی و خاطرات مشترک

آستانه خانه، آستانه دل؛ اهمیت در و آستانه در فرهنگ رابطه ایرانی

آستانه خانه در فرهنگ ایرانی فقط یک مرز فیزیکی نیست؛ جایی است که تعارف، احترام و بدرقه شکل می‌گیرد و خاطرات مشترک مهمان و میزبان ساخته می‌شود.