آغاز یک رؤیا
سالهاست در اندیشه ساختن فضایی به نام خاطرات بودهام؛ فضایی که نه فقط یک پلتفرم دیجیتال، بلکه پناهگاهی برای لحظهها و صدای درونی انسانها باشد. رؤیای من، ریشه در کودکی دارد؛ همان روزهایی که خیال میکردم هیچ چیز از دست نمیرود، تا وقتی دفترچههای خالی و عکسهای محو، نشان دادند که اگر ننویسیم، اگر ثبت نکنیم، همهچیز آرامآرام از دست خواهد رفت.
لحظههای رویش خورشید را روزگاری سایه میپنداشتم،
زیر پلک خوابهای کودکی آرزوی دیدنش را داشتم…
این شعر استاد عبدالجبار کاکایی که افتخار شاگردی اش را داشته ام، برای من همیشه یادآور همان کشف دیرهنگام حقیقت بوده است: حقیقتِ ارزش لحظهها. سالها گذشت تا بفهمم که هر ثانیه، روشنایی خودش را دارد و اگر در حصار فراموشی رهایش کنیم، چیزی جز سایهای مبهم باقی نخواهد ماند.
خاطره، میراث انسان
انسان بیخاطره همچون درختی بیریشه است.
ریشهها پنهان در خاکاند، اما مایهی ایستادگی.
خاطرهها نیز در پس ذهن ما پنهاناند، اما شالودهی هویت ما هستند.
سعدی گفته است:
«بنیآدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند»
و من باور دارم که بنیآدم، خاطرات یکدیگرند.
هر انسانی با خاطرهای که مینویسد، به دیگری پلی میزند؛ و این پلها، همان چیزیاند که تاریخ بشر را ساختهاند.
چرا خاطرات؟
در این عصر شتاب، لحظهها میآیند و میروند بیآنکه مجال ثبت پیدا کنند.
شبکههای اجتماعی پر از تصویرند، اما خاطره نه در «عکسهای فوری» که در عمق روایتها شکل میگیرد.
ما میخواستیم فضایی بسازیم که در آن، هر لحظه به ارزش واقعیاش بازگردد؛
جایی که یک جملهی ساده بتواند بار تمام یک زندگی را بر دوش بکشد.
رسالت ما
این پروژه تنها یک ایدهی فناورانه نیست. رسالت ما انسانی است:
- هر لحظهای ارزشمند است.
- هیچ خاطرهای نباید بیصدا گم شود.
- و هیچ انسانی نباید حس کند که صدایش در گذر زمان خاموش خواهد شد.
امنیت، عهد ما با شما
میدانم که خاطرات، خصوصیترین لایههای زندگیاند.
رازها، آرزوها، اشکها و خندهها… همه چیز میتواند در قالب یک خاطره ثبت شود.
به همین دلیل، امنیت برای ما صرفاً یک ویژگی فنی نیست؛ یک عهد اخلاقی است.
ما متعهدیم که:
- دادههای شما هیچگاه کالای تجاری نشوند.
- دسترسی به خاطرات، تنها در اختیار شما بماند.
- و هر تغییری با رضایت و آگاهی شما همراه باشد.
نگاه تاریخی و آیندهنگر
گذشتگان ما با کتیبهها و دیوانها روایت خود را برای ما به یادگار گذاشتند.
ما نیز با ابزارهای امروز میخواهیم پلی برای آینده بسازیم.
تصور کنید: سالها بعد، فرزندان شما وارد خاطرات شوند، یادداشتهای امروزتان را بخوانند و دریابند که در سالهای پرهیاهوی ما چگونه زیستید. این همان معنای ماندگاری تاریخ شخصی است.
پلتفرم خاطرات نه برای امروز، که برای نسلهای نیامده ساخته میشود.
شعر و خاطره، در هم تنیده
برای من، خاطره و شعر دو روی یک سکهاند. هر دو تلاشی برای ثبت لحظهاند؛ یکی با کلمههای ساده، دیگری با زبانی موزون و خیالانگیز.
حافظ گفته است:
«یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود / دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود»
و من به یاد سهراب میافتم، آنجا که گفت:
«مادرم صبحی میگفت موسم دلگیری است
من به او گفتم زندگانی سیبی است گاز باید زد با پوست…»
زندگی ساده است، همانند یک سیب؛ باید آن را چشید، ثبت کرد و به یادگار گذاشت.
تعهد شخصی من
به عنوان بنیانگذار، تعهد میدهم که:
- خاطرات، همیشه پناهگاه امن شما بمانند.
- ارزشهای انسانی و اخلاقی بر هر منفعت اقتصادی مقدم باشند.
- ما در برابر شما، خانوادهها و نسلهای آینده پاسخگو باشیم.
دعوت به همراهی
این پلتفرم با شما زنده میشود.
هر نوشتهی شما، برگی از کتابی جهانی است؛ کتابی که به هزار زبان نوشته خواهد شد اما با قلبی واحد: قلب انسانی.
من شما را دعوت میکنم که به این سفر جمعی بپیوندید؛ سفری برای نجات لحظهها از فراموشی.
پیام پایانی
ای دوستِ امروز،
ای کسی که میخوانی و مینویسی،
بدان که هر کلمهات میتواند چراغی باشد برای روزهای تاریک فردا، مرهمی برای دل خستهای که شاید هنوز به دنیا نیامده است.
و اینجاست که شعرِ دل من با شما همصدا میشود:
«آرام باش جانِ من
رفتنی بهانه نمیخواهد
میرود…
تو میمانی و یک بغل خاطرات ریز و درشت
آرام باش جانِ من.»
این همان حقیقتی است که ما برایش خاطرات را بنا کردهایم: انسانها میروند، اما خاطرات میمانند.
بنیانگذار پلتفرم خاطرات
khaterat.ir
سؤالات متداول درباره حریم خصوصی
منشور اخلاقی دادهها (Data Ethics Charter) پلتفرم خاطرات
بیانیه چشمانداز امنیتی (Security Vision Statement) پلتفرم خاطرات