صفحه اصلی > موسیقی و نواهای ماندگار : پلی‌لیست‌هایی که ما را بزرگ کردند

پلی‌لیست‌هایی که ما را بزرگ کردند

جوان ایرانی کنار پنجره بارانی با هدفون سیمی، کاست قدیمی و موبایل؛ تصویر مرتبط با پلی‌لیست نوستالژی و موسیقی و خاطرات

آنچه در این مقاله میخوانید

یک‌جایی در خانه، هنوز یک هدفونِ تک‌گوشه هست؛ از آن‌هایی که سیمش مثل رگِ آشکار زیر پوست می‌دوید و صدا را نصفه‌نیمه به جهان می‌بخشید. یک گوش برای آهنگ، یک گوش برای زندگی: صدای مادری که می‌گفت «لباساتو عوض کن»، صدای تلویزیونِ روشنِ اتاق کناری، صدای قاشق روی لیوان چای. آن هدفون، یک قرارداد خاموش بود بین ما و دوران: «تو زندگی‌ات را داشته باش، من هم موسیقی‌ام را.» و همین نیمه‌شنیدن‌ها، بعدها کامل‌ترین خاطره‌ها شدند. چون موسیقی و خاطرات همیشه هم‌زمان می‌رسند؛ نه مثل خبر، نه مثل اعلانِ گوشی—مثل بو. آرام و ناگهانی.

اگر امروز می‌گوییم «پلی‌لیست نوستالژی»، داریم درباره‌ی چیزی بیشتر از یک لیست آهنگ حرف می‌زنیم. پلی‌لیست، آرشیو خصوصیِ رشد است: تقویمی که تاریخش را روی صفحه نمی‌نویسد، دفترچه‌ی حال‌وهوا که جلد ندارد، و نقشه‌ای برای برگشتن به خود—به نسخه‌هایی از ما که در اتوبوس، پشت میز امتحان، روی پشت‌بام، یا در آشپزخانه‌ی خانه‌ی مادربزرگ، با یک قطعه موسیقی ساخته شده‌اند.

پلی‌لیست: تقویم پنهانِ ما

پلی‌لیست‌ها مثل آلبوم عکس نیستند که به ترتیب تاریخ چیده شوند؛ بیشتر شبیه «رسوب»اند. هر قطعه یک لایه است که روی لایه‌ی قبلی می‌نشیند: یک زمستانِ امتحان، یک تابستانِ سربه‌هوا، یک پاییزِ دل‌شکستگی. ما در ایران، بیشتر از خیلی‌جاهای دیگر، یاد گرفته‌ایم احساس را «غیرمستقیم» زندگی کنیم؛ حرف‌زدن همیشه آسان نبوده، فضا همیشه امن نبوده، و کلمات گاهی کم آورده‌اند. برای همین آهنگ‌های خاطره‌انگیز تبدیل شدند به زبانِ دومِ ما—زبانی که می‌شد با آن گریه کرد بدون توضیح، خوشحال شد بدون دلیل، و دلتنگ شد بدون اعتراف.

پلی‌لیست، به شکل عجیب و دقیقی، نقشِ «کارنامه‌ی عاطفی» را بازی می‌کند. اگر از کسی بپرسی «دهه‌ی هشتادت چطور گذشت؟» شاید جوابش کلی باشد. اما اگر پلی‌لیستش را ببینی، می‌فهمی کجا تند شده، کجا کند، کجا سنگین، کجا پر از پرش‌های عصبی. ترتیب آهنگ‌ها هم مهم است: یک پلی‌لیست خوب مثل روایت است؛ اوج و فرود دارد، مکث دارد، و یک پایان که کامل نمی‌بندد—چون زندگی هم کامل بسته نمی‌شود.

این‌جا، خاطره‌سازی با موسیقی نه یک سرگرمی لوکس، که یک مهارت زیستی بوده: راهی برای اداره‌کردن روزهای سخت با شادی‌های ساده. تضاد همین‌جاست: در متنِ فشار، موسیقی می‌تواند سبک‌ترین چیز دنیا باشد؛ یک سه دقیقه که بار را کم می‌کند. و همین «سبک‌کردن» گاهی ما را بزرگ کرده است.

از کاست تا اسپاتیفای: هر رسانه یک شکلِ خاطره

پلی‌لیست ایرانی فقط محصول اپلیکیشن‌ها نیست؛ ما قبل از آن هم پلی‌لیست می‌ساختیم، با ابزارهایی که هرکدام «کیفیت خاطره» را عوض می‌کردند. رسانه، صرفاً ظرف موسیقی نبود؛ خودش بخشی از مزه و بو و تصویرِ یادها بود. برای همین یک آهنگ وقتی از رادیو پخش می‌شد، با همان آهنگ روی MP3 فرق داشت حتی اگر نت‌ها یکی بود.

این جدول، یک نقشه‌ی کوتاه از این تغییرات است—نه برای نوستالژی‌بازی، برای فهمیدن این‌که چرا بعضی صداها در ذهن ما «چسبنده‌تر»اند:

رسانه نحوه‌ی ساخت پلی‌لیست اثر روی خاطره تصویرِ نمادین
نوار کاست ضبط دستی، صبر، برگرداندن با مداد خاطره‌ی فیزیکی، خطا و خش‌خش به‌عنوان امضا کاستِ تاخورده در داشبورد
رادیو انتظار برای پخش، «اتفاق» به‌جای انتخاب حس جمعی، خاطره‌ی مشترکِ لحظه پیچِ ولوم که آرام بالا می‌رود
سی‌دی ترک‌بندی مشخص، تکرار دقیق وضوح و «وسواس»، ساخت هویت سلیقه کیف سی‌دی با خط‌وخش‌های خودش
MP3 و فلش جمع‌کردن فایل‌ها، فولدرهای موضوعی انباشت، سرعت، و گم‌شدن میان زیادت فلشِ آویزان به جاکلیدی
بلوتوث دادوستد، «این خوبه، بگیر» دوستی و انتقال سلیقه مثل راز دو گوشی نزدیک هم، مثل سلامِ یواشکی
تلگرام کانال‌ها، فوروارد، پلی‌لیست‌های جمعی سرعتِ انتشار، نوستالژیِ فوری فایلی با اسم «New folder (2)»
یوتیوب/اسپاتیفای پلی‌لیست‌سازی روایی، الگوریتم و پیشنهاد دسترسی بی‌نهایت، اما خطر سطحی‌شنیدن صفحه‌ی روشنِ گوشی در تاریکی

این تغییرات، فقط تکنولوژی نیست؛ تغییر شکلِ «حافظه» است. در کاست، خاطره با جسم گره می‌خورد؛ در استریمینگ، با سرعت. و ما وسط این دو، مدام دنبال چیزی می‌گردیم که گاهی فقط یک خش‌خشِ کوچک است: نشانه‌ای که بگوید «این صدا، مالِ آن روزهاست.» اگر به حافظه‌ی حسی علاقه‌مندید، مسیرش از این‌جا می‌گذرد: حس‌ها و حافظه.

آهنگ درگاه: قطعه‌ای که در را باز می‌کند

بعضی قطعه‌ها «آهنگِ درگاه»اند. نه به‌خاطر شاهکاربودنِ موسیقایی‌شان به‌خاطر کارکردشان. آهنگِ درگاه، قطعه‌ای است که با اولین ثانیه‌هایش، وارد یک اتاق قدیمیِ ذهن می‌شوی: نور همان است، گردوغبار همان‌طور می‌رقصد، و حتی زاویه‌ی نشستنِ تو روی صندلی برمی‌گردد. مثل کلیدی که در قفل نمی‌چرخد؛ قفل در تو می‌چرخد.

برای یکی، این درگاه می‌تواند یک ریتمِ تندِ صبحگاهی باشد که یادِ روپوش مدرسه را زنده می‌کند؛ برای دیگری، یک ملودی آرام که بوی دفتر نو و استرسِ «امتحان فردا» را می‌آورد. نکته این است: آهنگِ درگاه، معمولاً با یک جزئیات کوچک قفل می‌شود؛ یک سوتِ کوتاه، یک آکوردِ کشیده، یا حتی کیفیت ضبطِ نه‌چندان خوب. آن نقص، امضای زمان است.

مینی‌روایت اول: «کاستِ تاخورده».
یک کاست قدیمی را از تهِ کشو بیرون می‌کشی؛ برچسبش با خودکار نوشته شده و کمی هم پاک شده. می‌گذاری داخل ضبط. دکمه را می‌زنی. چند ثانیه سکوت، بعد خش‌خش، بعد موسیقی. همان خش‌خش تو را می‌برد به صندلی عقب پیکانِ یک سفر خانوادگی؛ جایی که شیشه نیمه‌پایین است و باد، موها را به‌هم می‌ریزد. آهنگ هنوز شروع نشده، ولی تو رسیده‌ای به اتاق قدیمی ذهن.

آهنگِ درگاه، ابزارِ بازگشت است؛ و برای جامعه‌ای که سرعت تغییراتش زیاد است، ابزار بازگشت یعنی حفظِ پیوستگی. همین‌جا «نوای ماندگار» شکل می‌گیرد: نه فقط ماندگاریِ صدا، ماندگاریِ خودِ ما.

تیپ‌های پلی‌لیست: هرکدام یک نقش، یک ماسک، یک پناهگاه

پلی‌لیست‌ها شبیه لباس‌اند: هر موقعیتی لباس خودش را می‌خواهد. ما هم، بی‌آن‌که اسمش را بدانیم، سال‌هاست برای موقعیت‌ها لباس موسیقایی می‌دوزیم. این‌ها چند تیپ آشنا از پلی لیست ایرانی است نه با اسم آهنگ‌ها، با تصویرها:

پلی‌لیستِ صبحِ مدرسه

ریتم‌هایی که به راه‌رفتن سرعت می‌دهند. صدای بسته‌شدن در، صدای آسانسور یا پله‌ها، و یک ملودی که انگار می‌گوید: «زودباش، دیرت می‌شه.» این پلی‌لیست، بیشتر از موسیقی، «انضباط عاطفی» است: یاد می‌دهد حتی اگر حوصله نداری، می‌توانی حرکت کنی. و شاید به همین دلیل است که بعضی آهنگ‌های خاطره‌انگیز، ما را بزرگ کردند: چون مسئولیت را قابل‌تحمل کردند.

پلی‌لیستِ شب‌های امتحان

کم‌حرف، تکرارشونده، و کمی سرد. موسیقی‌ای که قرار نیست تو را منفجر کند؛ قرار است تو را نگه دارد. این‌جا موسیقی مثل چراغ مطالعه است: روشن، اما نه آن‌قدر که خواب را بسوزاند. برای ردِ پای این دوره‌ها، یک درِ دیگر هم هست: تحصیل و آموزش.

پلی‌لیستِ اتوبوس بین‌شهری

هدفون می‌گذاری و شهرها از کنار می‌گذرند. موسیقی، فیلمِ بی‌کلامِ شیشه را تدوین می‌کند: نورِ پمپ‌بنزین، توقف کنار جاده، صدای چیپس بازشدنِ مسافرِ بغلی. این پلی‌لیست، مرزِ بین «منِ قدیمی» و «منِ تازه» است؛ چون سفر، همیشه وعده‌ی تغییر می‌دهد اگرچه فقط از ترمینال تا ترمینال باشد.

پلی‌لیستِ دل‌شکستگی

اینجا آهنگ‌ها کارِ خطرناکی می‌کنند: درد را نجیب می‌کنند. آدم را از فروپاشیِ خام نجات می‌دهند و به او شکل می‌دهند. در فرهنگ ما، کنایه و آیرونی هم زیاد وارد این پلی‌لیست می‌شود: تو آهنگ غمگین گوش می‌دهی، ولی در جمع لبخند می‌زنی؛ تضاد تبدیل می‌شود به سبک. این‌جا پلی‌لیست، نه فقط تسلی، که آموزشِ زبانِ احساس است؛ همان چیزی که بعدها در روابط، در تصمیم‌ها، در بزرگ‌شدن‌ها اثر می‌گذارد.

پلی‌لیستِ خانه‌ی مادربزرگ

صداهای نرم‌تر، آشنا‌تر، و کمی «خانگی». گاهی این پلی‌لیست اصلاً آهنگ نیست؛ ترکیب صدای رادیو، صحبت بزرگ‌ترها، قل‌قل سماور، و یک موسیقی پس‌زمینه. این‌جا موسیقی به «خانه» وصل می‌شود، و خانه به «تعلق». اگر دنبال تکه‌های همین حس هستید: خاطرات خانوادگی و نسل‌ها.

پلی‌لیستِ باشگاه/پیاده‌روی

این پلی‌لیست بدن را دوباره به ذهن وصل می‌کند. در روزهایی که سرمان از خبر و شبکه‌های اجتماعی سنگین است، ریتمِ قدم‌ها می‌تواند ساده‌ترین شکلِ مدیتیشن باشد. پلی‌لیستِ حرکت، یادآوری می‌کند که رشد فقط ذهنی نیست؛ عضله هم حافظه دارد، نفس هم خاطره دارد.

پلی‌لیستِ باران و پنجره

پنجره مثل قابِ فیلم عمل می‌کند. خیابان خیس، چراغ‌های کش‌آمده، و تو که درونِ خانه، بیرون را می‌بینی. این پلی‌لیست معمولاً آهسته است، اما نه لزوماً غمگین؛ بیشتر شبیه فکرکردن است. و چه چیزی ایرانی‌تر از فکرکردن کنار پنجره، وقتی بیرون باران دارد و داخل، چای؟

چرا بعضی قطعه‌ها بزرگمان کردند؟

بزرگ‌شدن، همیشه با سن اتفاق نمی‌افتد؛ با «واژگانِ احساس» اتفاق می‌افتد. بعضی‌ها زودتر بلد می‌شوند اسم چیزها را بگذارند: حسادت، شرم، امید، دلتنگی. اما خیلی وقت‌ها ما اول «صدا»ی آن حس را یاد می‌گیریم، بعد اسمش را. موسیقی، پیش از زبان، به ما آموزش می‌دهد: این یعنی اشتیاق؛ این یعنی پایان؛ این یعنی برگشت.

در زیست روزمره‌ی ایرانی، جایی که فشار اقتصادی، محدودیت‌های ریز و درشت، و ناامنیِ آینده می‌تواند شادی را شکننده کند، موسیقی تبدیل می‌شود به تمرینِ بقا. یک شادی ساده در دلِ سختی و دقیقاً همین تضاد است که نوستالژی را آیرونیک می‌کند: ما به دوره‌هایی دلتنگ می‌شویم که سخت بودند، چون در همان سختی، یک ترانه بود که ما را نگه داشت. این‌جاست که موسیقی کودکی فقط خاطره‌ی کودکانه نیست؛ خاطره‌ی «توانستن» است.

مینی‌روایت دوم: «آهنگی که پشت چراغ قرمز تکرار می‌شد».
هر روز، یک مسیر ثابت. چراغ قرمزِ یک چهارراه. راننده دستش را روی فرمان می‌کوبد، بی‌حوصله. و تو، در صندلی عقب، یک قطعه را دوباره و دوباره پخش می‌کنی نه چون خیلی خوشحالی، چون تکرار، جهان را قابل پیش‌بینی می‌کند. بعدها که بزرگ می‌شوی، می‌فهمی آن آهنگ، تمرینِ کنترل بوده: در جهانی که خیلی چیزها از اختیار تو بیرون بود، تو دست‌کم می‌توانستی «این قطعه» را انتخاب کنی.

این انتخاب‌های کوچک، شخصیت می‌سازند. شاید به همین دلیل است که وقتی امروز از «نوای ماندگار» حرف می‌زنیم، داریم از موسیقی‌ای حرف می‌زنیم که در حاشیه‌ی زندگی، ستون فقرات ساخته است.

چالش‌ها و راه‌حل‌ها: وقتی پلی‌لیست‌ها در الگوریتم گم می‌شوند

دوران استریمینگ یک هدیه‌ی بزرگ است: دسترسی. اما هر هدیه‌ای یک سایه دارد. الگوریتم‌ها، با نیتِ خوبِ «پیشنهاد»، گاهی تجربه‌ی ما را صاف می‌کنند؛ لبه‌ها را می‌گیرند؛ تصادفِ جادویی را کم می‌کنند. نتیجه؟ پلی‌لیست زیاد داریم، اما «پلی‌لیستِ ما» کم‌تر می‌شود.

  • چالش: سطحی‌شنیدن و ردکردن سریع آهنگ‌ها. راه‌حل: برای پلی‌لیست نوستالژی، قانون بگذارید: هر قطعه را حداقل یک‌بار کامل گوش کنید.
  • چالش: وابستگی به اینترنت و حذف ناگهانی قطعه‌ها. راه‌حل: یک نسخه‌ی آفلاین داشته باشید؛ حتی اگر کوچک باشد.
  • چالش: از بین رفتن زمینه‌ی خاطره (کجا شنیدم؟ چرا؟). راه‌حل: کنار هر آهنگ یک یادداشت کوتاه بنویسید یا در یک فایل جدا ثبت کنید.
  • چالش: پلی‌لیست‌های بی‌هویتِ «برای همه». راه‌حل: محور احساسی مشخص انتخاب کنید؛ پلی‌لیست باید مثل امضا باشد، نه مثل بروشور.

اگر این دغدغه‌ها را جدی می‌گیرید، شاید بد نباشد به معنای «ثبت» در زمانه‌ی دیجیتال هم فکر کنید: ثبت خاطره با ابزارهای دیجیتال و هوشمند.

چگونه پلی‌لیست خاطره‌ساز بسازیم؟ (۷ قدم عملی)

پلی‌لیست خاطره‌ساز، نه لزوماً بهترین آهنگ‌ها را دارد، نه لزوماً جدیدترین‌ها را؛ «درست چیده شده» است. مثل یک روایت کوتاه که می‌خواهد تو را از یک حال به یک حال ببرد.

  1. انتخاب محور احساسی: یک کلمه کافی است؛ «امید»، «دل‌تنگی»، «حرکت»، «آرامش بعد از باران».
  2. سقف تعداد قطعه: بین 12 تا 20 قطعه بگذارید تا پلی‌لیست، شخصیتش را حفظ کند و شلخته نشود.
  3. ترتیب‌گذاری مثل روایت: شروع نرم، اوج در میانه، پایان نیمه‌باز. طوری بچینید که انگار دارید فیلم تدوین می‌کنید.
  4. قانونِ یک قطعه‌ی غافلگیرکننده: یک آهنگ متفاوت اضافه کنید تا پلی‌لیست از کلیشه بیرون بزند—مثل یک پیچ ناگهانی در جاده.
  5. یادداشت کوتاه کنار هر آهنگ: اگر پلتفرم اجازه می‌دهد، یک جمله اضافه کنید: «برای عصرهای پشت‌بام»، «برای صبحِ قبل از مصاحبه».
  6. نسخه‌ی آفلاین: یک خروجیِ قابل‌دسترسی نگه دارید؛ خاطره نباید وابسته به آنتن باشد.
  7. بازشنوی فصلی: هر فصل یک‌بار پلی‌لیست را گوش کنید و ببینید کدام قطعه‌ها هنوز «درگاه» هستند و کدام‌ها فقط عادت بوده‌اند.

این تمرین ساده، همان جایی است که خاطره سازی با موسیقی از شعار به عمل تبدیل می‌شود.

پرسش‌های متداول درباره پلی‌لیست نوستالژی

پلی‌لیست نوستالژی دقیقاً چیست و چه فرقی با پلی‌لیست معمولی دارد؟

پلی‌لیست نوستالژی فقط جمع‌کردن آهنگ‌های قدیمی نیست؛ مجموعه‌ای از قطعه‌هاست که به یک دوره، بو، فضا یا «نسخه‌ای از شما» متصل‌اند. پلی‌لیست معمولی ممکن است برای پس‌زمینه باشد، اما پلی‌لیست نوستالژی یک ابزارِ بازگشت است؛ چیزی که موسیقی و خاطرات را به هم می‌دوزد.

چطور بفهمم کدام آهنگ‌ها برای من «آهنگِ درگاه» هستند؟

به واکنش بدن دقت کنید: تغییر ناگهانی ضربان، مکثِ ذهن، آمدنِ یک تصویر مشخص. آهنگِ درگاه معمولاً با یک جزئیات شروع می‌شود، نه با کل آهنگ. اگر با چند ثانیه‌ی اول، یک «اتاق قدیمیِ ذهن» باز شد—احتمالاً درگاه را پیدا کرده‌اید.

آیا لازم است پلی‌لیست ایرانی حتماً شامل موسیقی فارسی باشد؟

نه. «پلی لیست ایرانی» بیشتر به زمینه‌ی زیست مربوط است تا زبان آهنگ. ممکن است یک قطعه‌ی بی‌کلام یا حتی غیر فارسی، با مسیر مدرسه، شب‌های امتحان یا اتوبوس بین‌شهری شما گره خورده باشد. معیار، میزان رسوب عاطفی و پیوند با زندگی روزمره است.

چرا بعضی آهنگ‌های خاطره‌انگیز بعد از چند سال دیگر اثر قبلی را ندارند؟

چون کارکردشان تمام شده یا معنایشان تغییر کرده است. گاهی آهنگ فقط برای عبور از یک دوره بوده؛ وقتی آن دوره حل می‌شود، آهنگ هم از «کلید» به «یادداشت» تبدیل می‌شود. این طبیعی است و حتی نشانه‌ی رشد است: یعنی شما از آن اتاق قدیمی بیرون آمده‌اید.

برای خاطره‌سازی با موسیقی بهتر است پلی‌لیست را با حال خوب بسازیم یا حال بد؟

هر دو می‌تواند کار کند، اما بهتر است محور احساسی روشن باشد. پلی‌لیستِ صرفاً غمگین گاهی تبدیل به چرخه‌ی تکرار می‌شود؛ پلی‌لیستِ صرفاً شاد هم ممکن است سطحی بماند. ترکیبِ کنترل‌شده‌ی تضادها—مثل زندگی—پلی‌لیست را ماندگارتر می‌کند.

بهترین راه نگهداری پلی‌لیست‌ها برای آینده چیست؟

یک نسخه‌ی آفلاین + یک ثبت کوتاه. لازم نیست آرشیو پیچیده باشد؛ کافی است نام پلی‌لیست، تاریخ ساخت، و برای هر قطعه یک جمله‌ی کوتاه داشته باشید. این یادداشت‌ها بعدها ارزشمندتر از خود فایل‌ها می‌شوند، چون زمینه‌ی خاطره را حفظ می‌کنند.

جمع‌بندی: پلی‌لیست به‌مثابه آینه‌ای که صدا دارد

پلی‌لیست‌ها، آینه‌های کوچکی هستند که صدا دارند. وقتی به آن‌ها برمی‌گردیم، فقط آهنگ نمی‌شنویم؛ خودمان را می‌شنویم: ترس‌های قدیمی، امیدهای خام، جسارت‌های بی‌منطق، و شادی‌های ساده‌ای که در متنِ سختی، مثل چراغ کوچک روشن مانده‌اند. از کاست و رادیو تا تلگرام و اسپاتیفای، رسانه‌ها عوض شده‌اند، اما نیاز ما ثابت مانده: یک راه برای گفتنِ چیزهایی که زبان از پسش برنمی‌آید.

اگر دوست دارید این بار آگاهانه‌تر وارد این بازیِ ظریف شوید، همین امروز یک پلی‌لیست 10 آهنگی بسازید از «چیزهایی که بزرگتان کردند» و برای هر قطعه فقط یک جمله بنویسید: کجا بودید؟ چه بویی می‌آمد؟ چه چیزی را از شما کم یا زیاد کرد؟ در مجله خاطرات منتظر روایت شما هستیم—هم برای خواندن، هم برای نوشتن، هم برای اینکه پلی‌لیست‌های‌مان، به جای گم‌شدن در الگوریتم‌ها، تبدیل شوند به یادگار.

مانی فرهام- نویسنده تحریریه صدای خاطرات
مانی فرهام با نگاهی آرام و دقیق به دنیاهای تصویر و صدا وارد می‌شود و از فیلم‌ها، موسیقی و متن‌هایی می‌نویسد که در حافظه ما جای گرفته‌اند. او روایت هنر را از میان حس‌ها و لحظه‌ها عبور می‌دهد و نقدی ارائه می‌کند که بر پایه فهم عمیق، توجه انسانی و پیوند با نوستالژی ایرانی شکل گرفته است.
مقالات مرتبط

موسیقی پاپ ایرانی؛ میان دلتنگی، امید و بازاری‌سازی

موسیقی پاپ ایرانی چطور بین دلتنگی، امید جمعی و بازاری‌سازی شدید در نوسان است؟ از کاست‌های دست‌به‌دست‌شده تا هیت‌های الگوریتمی امروز، این مقاله پاپ را به‌عنوان آینه‌ای ترک‌خورده‌ی خاطره و مصرف سریع می‌خواند.

نوستالژی در 6/8؛ چرا ریتم‌های دهه 80 هنوز در مهمانی‌ها زنده‌اند؟

چرا هنوز با شنیدن چند ضرب ۶/۸ دهه‌ هشتاد، بدن‌مان بی‌اختیار تکان می‌خورد؟ در این یادداشت، از مهمانی‌های زیرزمینی تا عروسی‌های خانوادگی، رد نوستالژی ۶/۸ و نقش آن در حافظه جمعی ایرانی را دنبال می‌کنیم.

صدای خواننده‌هایی که حال‌وهوای دهه‌ها را رقم زدند

در این جستار از «صدای خواننده‌هایی که حال‌وهوای دهه‌ها را رقم زدند» رد صدا را از رادیوی ماشین پدر تا استریم موبایل امروز دنبال می‌کنیم؛ صداهایی که هرکدام آب‌وهوای عاطفی یک دوره از تاریخ ایران را در خود حمل می‌کنند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بیشترین رأی
تازه‌ترین قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x