دسته: وقایع و رویدادهای ملی در خاطره شخصی

صف عکاسی کارت ملی در آتلیه‌ای قدیمی با نور مهتابی، عکاس کنار دوربین آنالوگ و تابلوی «لبخند ممنوع»؛ پیوند رسمی‌بودن چهره و خاطرات.

عکس‌های جدی و لبخند ممنوع؛ روایت عاطفی از گرفتن کارت ملی

کارت ملی با چهره‌های جدی فقط یک مدرک نیست؛ بخشی از خاطرات جمعی ماست. از بوی داروی ظهور تا کیوسک‌های دیجیتال، روایت آشتی با تصویر رسمی و راه‌های نگهداری و انتقال آن.

عکس دسته‌جمعی اعتراض و جشن در ایران با پلاکارد دست‌دوز و نور ظهر؛ نمایی از آرشیو غیررسمی مردم و حافظه جمعی ایرانی.

عکس دسته‌جمعی اعتراض و جشن؛ آرشیو غیررسمی مردم از تاریخ اجتماعی ایران

چطور عکس‌های دسته‌جمعی اعتراض و جشن، به آرشیو غیررسمی مردم و حافظه اجتماعی ایران تبدیل می‌شوند؟ با راهکارهای کم‌هزینه چاپ، روایت و نگهداری خانوادگی.

دیواری با پوسترهای لایه‌لایه و دیوارنویسی فارسی در کوچه‌ای ایرانی با بلندگوی دستی؛ نمادی از هنر خیابانی و حافظه جمعی

پوستر، سرود، دیوارنویسی؛ چطور هنر خیابانی حافظه‌ جمعی می‌سازد

از بوی اسپری رنگ تا صدای سرود از ضبط‌های قدیمی؛ این یادمان‌های خیابانی چگونه حس «ما» را می‌سازند و چطور در عصر استوری‌های ۲۴ ساعته می‌توانیم خاطره جمعی محله را ثبت و نگه‌داریم؟

صف رأی‌گیری انتخابات ۱۳۷۶ در حیاط مدرسه، زنان با شال‌های افتاده روی گردن و مردان مرتب در صفی منظم و آرام، نور صبحگاهی و حس امید جمعی.

انتخابات ۱۳۷۶؛ روزی که جامعه ایران به رنگ دیگری درآمد

صبح دوم خرداد؛ بوی جوهر، صدای مردم صبح آن جمعه، دوم خرداد ۱۳۷۶، هوا نه سرد بود و نه داغ، یک «هوای معتدل» داشت، مثل حال مردم. کوچه‌ها آرام بودند، اما هر چند قدم، صفی…