دسته: نوستالژی برندها

جامدادی فلزی طرح فوتبالی روی نیم‌کت چوبی در کلاس قدیمی ایرانی با استیکر تیم‌ها، یادآور خاطرات شنیداری صدای بسته‌شدن درِ فلزی.مجله خاطرات

جامدادی فلزی طرح فوتبالی؛ صدای بسته‌شدنش بخشی از خاطره کلاس بود

جامدادی فلزی طرح فوتبالی و صدای بسته‌شدنش؛ روایتی نزدیک از نیم‌کت‌ها، استیکر تیم‌ها و رقابت‌های پنهان کلاس که جزئیات شنیداری و بصری خاطرات مدرسه را زنده می‌کند.

کودکان ایرانی در کودکستان، در حال خمیربازی پارس روی میزهای کوچک با دست‌های رنگی؛ بازنمایی بو و لمس خمیر به‌عنوان تجربه‌ای نوستالژیک و ماندگار.مجله خاطرات

خمیربازی پارس؛ بوی رنگیِ روزهای بی‌دغدغه کودکستان

خمیربازی پارس و بوی رنگی‌اش چگونه از میزهای کوچک کودکستان تا بزرگسالی با ما می‌ماند و نشانه‌ای زمانی در حافظهٔ حسی ایرانی می‌شود.

دفتر ۴۰ برگ بیست روی میز کلاس با جلد براق، خط‌های آبی و قرمز، برچسب اسم و ابزار نوشتن؛ نماد نوستالژی مدرسه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰

دفتر ۴۰ برگ بیست؛ قهرمان فراموش‌نشدنی کیف مدرسه

سفری نوستالژیک به دفتر ۴۰ برگ بیست؛ قهرمان فراموش‌نشدنی کیف مدرسه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰. از بوی دفتر نو تا حاشیه‌نویسی‌ها و نقش آن در هویت و خاطرات یک نسل.

بطری چسب مایع رازی روی میز چوبی کلاس‌های دهه ۶۰ و ۷۰ با نور پنجره‌های بلند؛ نوستالژی بوی مدرسه و خاطرات دانش‌آموزان ایرانی

چسب مایع رازی؛ بوی خاص یک کلاس هنر که هیچ‌وقت از یاد نرفت

چسب مایع رازی برای بچه‌های دهه ۶۰ و ۷۰ بوی خاص کلاس درس بود؛ روایتی میدانی از میزهای چوبی، دفتر نو و حافظهٔ حسی که خاطرات مدرسه را زنده می‌کند.

نوشابه زرد شادنوش در دورهمی خانوادگی دهه ۶۰ ایران روی پشت‌بام؛ بطری شیشه‌ای، لیوان‌های قدیمی و نور گرم لامپ‌ها در فضایی نوستالژیک.مجله خاطرات

نوشابه زرد شادنوش؛ طعم مهمانی‌های ساده و گرم دهه‌۶۰

روایتی قوم‌نگارانه از نوشابه زرد شادنوش در مهمانی‌های ساده دهه‌۶۰؛ از بطری‌های شیشه‌ای و لیوان‌های قدیمی تا اقتصاد عاطفی خانواده‌ها و پیوند نسل‌ها.

تصویر نوستالژیک بستنی قیفی دومینو در ظهر تابستان ایران؛ کودک با سکه، چکه‌های بستنی روی آسفالت داغ و دستفروش بستنی با دوچرخه

بستنی قیفی؛ خاطره‌ای شیرین در گرمای ظهرهای تابستان

بستنی قیفی دومینو؛ آیین خنک‌شدن ظهرهای تابستان در پیاده‌روها و سفرهای جاده‌ای. از زنگ بستنی‌فروش تا چکه‌های شیرین، روایت یک خاطرهٔ جمعی و ماندگار.

تصویر نوستالژیک دکه دهه‌۷۰ ایران با صف دانش‌آموزان برای خرید آدامس خرسی؛ بسته‌بندی رنگی و حال‌وهوای محله‌ای.مجله خاطرات

آدامس خرسی؛ مزه‌ای که دهه‌۷۰ را تعریف کرد و هنوز هم دنبالش می‌گردیم

روایت قوم‌نگارانه از آدامس خرسی؛ مزه‌ای که دهه‌۷۰ را تعریف کرد. از صف دکه‌های محلی تا معامله‌های زنگ تفریح، چگونه خاطرات مشترک شهری و مدرسه‌ای ما شکل گرفت؟

نوستالژی پفک نمکی با پاکت نارنجی و انگشت‌های زرد در صحنه‌های مدرسه، سینما و تماشای کارتون؛ پفک نمکی به‌عنوان شیء اجتماعی در حافظهٔ جمعی ایرانیان

پفک نمکی؛ چگونه یک خوراکی تبدیل به بخشی از حافظه جمعی شد؟

تحلیلی قوم‌نگارانه از پفک نمکی؛ از پاکت‌های نارنجی و انگشت‌های زرد تا آگهی‌های تلویزیونی و تعارف‌های جمعی؛ چگونه این خوراکی به حافظهٔ جمعی ما پیوست؟

آیین صبحگاهی مدرسه دهه‌۶۰ با دانش‌آموزان و پرچم‌های کوچک سه‌رنگ در حیاط، بخار نفس صبحگاهی و صف‌های منظم.مجله خاطرات

پرچم‌های کوچک مدرسه در دهه‌۶۰؛ آیین صبحگاهی که هنوز تصویرش در ذهن مانده

روایتی قوم‌نگارانه از پرچم‌های کوچک مدرسه در دهه‌۶۰؛ صف‌ها، سرودها، نفس‌نفس صبحگاهی و پیوند این آیین با حافظه‌ جمعی و نوستالژی نسل‌ها.

کفش ملی کنار درِ خانه با نور گرم عصر جمعه و تلویزیون روشن؛ نمادی از حضور کفش ملی در فرهنگ عامه، سینما و خاطرات جمعی ایرانی‌ها

ردپا در فرهنگ عامه؛ حضور کفش ملی در سینما، ادبیات و ذهن جمعی ایرانی‌ها

از کفش‌های کنار در عصر جمعه تا قاب‌های تلویزیون و سینما؛ ردپای کفش ملی چگونه وارد خاطرات خانوادگی ما شد و امروز چطور می‌توان تماشای جمعی را دوباره زنده کرد؟