برچسب: سکوت شب روستا

روایتی زنده از رقص داس‌ها بعد از برداشت گندم؛ از نغمهٔ دایره و دود کاه تا شکل‌گیری جشن جمعی روستا و ریتم‌های شبانه‌ای که در حافظهٔ ما ماندگار می‌شوند.

در این مقاله نقش سایه‌ها در سینمای کیارستمی را دنبال می‌کنیم؛ از سایه‌درخت‌ها و آدم‌ها تا فضاهای نیمه‌روشن، به‌عنوان گفت‌وگوی خاموش دو نسل هنر و حافظه جمعی ایران.

شعرهای محلی و لالایی‌ها در ایران پلی میان نسل‌ها هستند؛ نغمه‌هایی از مادران و مادربزرگ‌ها که ترس، امید، مهاجرت و دلتنگی را در خاطرات خانوادگی زنده نگه می‌دارند.

روایتی میدانی از نوید اسفندیاری دربارهٔ پاییز و بوی خرمن در روستاهای ایران؛ برداشت محصول، آیین‌ها، لهجه‌ها و نقش آن‌ها در شکل‌گیری خاطرات نسلی.

روایتی اتنوگرافیک از نغمه چوپانی و صدای نی که عصرهای تابستان را آرام می‌کرد؛ تحلیل نقش آن در حافظه شنیداری کودکی و مقایسه با تجربه امروز.

خوراک قروتو؛ روایتی کویری از هاون سنگی، آویشن کوهی و قروتِ خشک. از جنس سنگ و ریتم کوبیدن تا دستور خانگی و پیوند با خاطرات روستایی، پلی خوش‌طعم به امروز.

در سفرهای کوهستانی، میان مه و سنگ و باد، از هیاهوی شهر فاصله می‌گیریم و به خود نزدیک می‌شویم؛ راهنمایی حسی و آرام برای ساختن خاطرات ماندگار.

سکوت شب روستا را چون موسیقی آرام زمین بشنوید؛ سفری حسی و فرهنگی به باند صوتی نامرئی شب، نسبت انسان با تاریکی و آرامش، و نقش آن در حافظه و نوستالژی.

ساعت دیواری‌های چوبی در خانه‌های قدیمی، از بافت چوب تا تیک‌تاک آرام؛ تحلیلی مردم‌نگارانه از رابطه‌ی صدا، فضا و حافظه جمعی و بازآفرینی حس نوستالژی.

زمزمه‌های مادران روستایی چگونه با لالایی‌ها و ریتم زندگی ساده، مرهم اضطراب شهر می‌شود؟ نگاهی مردم‌نگر به نقش صدا در آرامش و خاطره‌سازی.