برچسب: میدان‌های محلی

گذار بصری از بازار سنتی ایران با حجره‌ها و ادویه تا پاساژ مدرن با ویترین شیشه‌ای و فودکورت؛ مقایسهٔ بازارها و پاساژها و نقش آن‌ها در خاطرات شهری

بازارها و پاساژها؛ از حجره‌های قدیم تا شیشه‌های مدرن

بازارها و پاساژها؛ از حجره‌های قدیم تا شیشه‌های مدرن: روایتی حسی و تحلیلی از تغییر فضا، نور، صدا و رفتار خرید در ایران و نقش آن‌ها در ساختن خاطرات شهری.

تصویر میدان محلی ایرانی در غروب با نور گرم، نیمکت‌های دوسویه، آب‌نمای کاشی فیروزه‌ای، صف نانوایی و حضور همسایه‌ها؛ نمونه‌ای از فضای مشارکتی.مجله خاطرات

میدان محلی؛ چگونه قلب تپنده‌ی محله را دوباره زنده کنیم؟

با خوانش نور، صدا و ریتم نشستن و گذر، میدان‌های محلی را به قلب تپنده‌ی محله بدل کنیم؛ راهکارهای مشارکتی، جزئیات طراحی و نکات نگهداشت.

نمایی از شهر ایران در تابستان انتخاباتی با پوستر انتخاباتی، پلاکاردها، نور زرد ستادها و گفتگوهای خیابانی؛ بازنمایی فضای شهری و حافظه جمعی سیاسی.مجله خاطرات

تابستان‌های انتخاباتی؛ چرا فضای شهری هم بخشی از خاطره است؟

تابستان‌های انتخاباتی چگونه فضای شهری را دگرگون می‌کند و با پوستر انتخاباتی، شعارها و شب‌زنده‌داری ستادها به حافظه جمعی سیاسی و خاطرات خیابانی ما راه می‌یابد؟

بازارچه‌های کوچک محلی در تهران با چیدمان هندسی بساط‌ها، تعامل گرم فروشنده و همسایه و پرداخت دیجیتال؛ روایت اقتصاد مهربان محله.مجله خاطرات

بازارچه‌های کوچک؛ اقتصاد مهربان محله برای نسل فروشگاه‌های آنلاین

بازارچه‌های کوچک چگونه با اقتصاد مهربان محله، ریزتعامل‌های انسانی و چیدمان هندسی بساط‌ها، یاد و نوستالژی را برای نسل فروشگاه‌های آنلاین زنده می‌کنند؟

سقالک‌چی بازار قدیمی در گذر مسگرها با نور زرد لامپ‌ها، چرخ‌دستی و طناب، و جرقه‌های چکش‌کاری روی مس؛ فضای اصیل بازار سنتی ایران.مجله خاطرات

سقالک‌چی‌های بازار قدیمی؛ مردانی که لهجه‌شان از صدای چکش روی مس هم تیزتر بود

روایتی قوم‌نگارانه از سقالک‌چی‌های بازار قدیمی؛ تیپ اجتماعی، لهجه و چانه‌زنی‌شان، نقش‌شان در اقتصاد خرد و حافظه شنیداری محله، و سرنوشت امروزشان.

ویترین مغازه‌ها در ایران از دههٔ ۱۳۶۰ تا امروز؛ تغییر چیدمان، تابلوهای فارسی، برندها و نورپردازی به‌عنوان آینهٔ اقتصاد و سبک زندگی

ویترین مغازه‌ها در دهه‌های مختلف؛ چهره اقتصادی–فرهنگی شهر در یک قاب

از لامپ‌های مهتابی دههٔ ۶۰ تا LEDهای امروز، ویترین مغازه‌ها قاب اقتصاد و سبک زندگی ایرانی‌اند؛ روایتی میدانی از تغییر چیدمان، برند و نگاه تماشا.

سایه‌ی درختان خیابان در ظهر تابستان؛ رهگذران در مکث‌های کوتاه زیر چنارها با حس نوستالژی و آرامش شهری، پیوند انسان و طبیعت و خاطرات

سایه‌ی درختان خیابان؛ پناه کوتاه رهگذران همیشه عجول

سایه‌ی درختان خیابان پناه کوتاه رهگذران عجول است؛ مکثی برای تنفس، بازخوانی خاطرات و پیوند با طبیعت شهری. این یادداشت راه‌های ساده‌ی تجربه‌ی آرامش را روایت می‌کند.

صحنه‌ای گرم از نانوایی محله در ایران با نور تنور، صف کوتاه همسایه‌ها و نان تازه کنجدی؛ بازنمایی ریتم پخت و گفت‌وگوی محلی.مجله خاطرات

نان و گفت‌وگوی تازه؛ چرا نانوایی محله هنوز مرکز محله است؟

تحلیل حسی و فضایی از نانوایی محله؛ از بوی خمیر تا ریتم صف و نور تنور. چرا هنوز مرکز گفت‌وگوی همسایه‌هاست و چگونه باید آن را حفظ کرد؟

پارک محله‌ای ایرانی با نیمکت‌های سبز زیر چراغ‌های زرد، نوجوانان در حال زمزمه، بازی توپ کودکان، کالسکهٔ بچه و حضور دوربین مداربسته و موبایل‌ها.مجله خاطرات

پارک محله‌ای با نیمکت‌های سبز؛ جایی که اولین زمزمه عاشقانه را زیر چراغ زرد شنیدیم

روایتی قوم‌نگارانه از پارک محله‌ای با نیمکت‌های سبز و چراغ‌های زرد؛ جایی که نخستین عشق‌ها، دوستی‌ها و تغییرات نسلی شکل می‌گیرد و رفتارها دگرگون می‌شود.

نمای داخلی کتابخانه‌ عمومی ایران با نور عصرگاهی، قفسه‌های چوبی و خواننده‌ای که بوی کاغذ کتاب را استشمام می‌کند؛ پیوند بوی کاغذ و حافظه‌ جمعی.مجله خاطرات

کتابخانه‌های عمومی؛ چرا بوی کاغذ هنوز در حافظه جمعی زنده است؟

چرا بوی کاغذ در کتابخانه‌های عمومی ایران هنوز زنده است؟ با نگاهی میدانی به سکوت، ریتم خواندن و حس بو، نقش آن‌ها در حافظه جمعی ما بررسی می‌شود.