دسته: اشیای قدیمی و وسایل روزمره

کارت پستال قدیمی سفر با حاشیه سفید، دست‌نوشته فارسی و تمبر؛ یادگاری سفر و پل تصویری-عاطفی

کارت‌پستال؛ تصویری کوچک از سفرها

کارت‌پستال، پلی تصویری-عاطفی میان شهرها و دل‌ها بود؛ تکه‌ای از سفر که با چند خط دست‌نویس و یک تمبر کوچک، احساس را به آدرس خانه می‌فرستاد. این نوشتار از نقش کارت‌پستال در تبدیل مکان به احساس می‌گوید و راه‌هایی برای احیای این سنت در عصر سلفی و استوری پیشنهاد می‌کند.

کلوزآپ تلفن چرخشی قدیمی با صفحه شماره‌گیر گرد و حس بوق انتظار در اتاق ایرانی دهه شصت

تلفن چرخشی؛ صدای بوق‌های انتظار

با تلفن چرخشی قدیمی، تماس تلفنی یک «اتفاق» بود: صدای زنگ فلزی، صفحه شماره‌گیر گرد، بوق اشغال و انتظار نفس‌گیر برای شنیدن صدای عزیزان.

کلوزآپ از دفترچه تلفن چرمی بازشده روی میز چوبی با نشان‌گذاری حروف الفبا، شماره‌های دست‌نویس فارسی، و نقاشی‌های کودکانه در گوشهٔ صفحه.دفترچه تلفن چرمی

دفترچه تلفن چرمی؛ حافظه‌ای پیش از موبایل

صدایی که از میان صفحات می‌آید در گوشه‌ای از هر خانه، کنار تلفن رومیزی، جسمی آشنا جا خوش کرده بود: دفترچه تلفن چرمی. جلدی نرم، رنگی بین قهوه‌ای و عسلی، که بوی خاصی داشت؛ ترکیبی…

نور زرد ملایم روی دیوار گچی در اتاق ایرانی با سایه‌های نرم و حال‌وهوای آرام؛ نشانی از گرما، سادگی و زیبایی خانه‌های ایرانی. روان‌شناسی نور گرم

روان‌شناسی نور گرم؛ چرا روشنایی چراغ نفتی حس امنیت و آرامش می‌دهد؟

چرا نور گرم در خانه ایرانی حس امنیت و صمیمیت می‌سازد؟ این مقاله با نگاهی علمی-احساسی، تجربه چراغ نفتی را واکاوی می‌کند و ۵ گام ساده برای بازآفرینی آن حس در زندگی امروز ارائه می‌دهد.

نمای نزدیک از دست مردی با دستمال یزدی نازک و لطیف به رنگ‌های زرشکی و سرمه‌ای که دور مچ پیچیده شده

دستمال یزدی؛ پارچه‌ای پر از داستان

خاستگاه فرهنگی دستمال یزدی در صندوقچه‌ی مادربزرگ، میان بوی چوب صندل و گل خشک، پارچه‌ای تاخورده آرام خوابیده است؛ نه زربفتیِ ترمه دارد، نه رسمیّتِ قالی، اما چیزی در بافت نرمش می‌گوید که روزی در…

بقچه‌های پارچه‌ای ایرانی گره‌خورده روی هم در کمد چوبی، با پارچه‌های گل‌دار و بته‌جقه‌ای و نور گرم روز

بقچه؛ پارچه‌ای ساده، دنیایی از خاطره

بقچه؛ پارچه‌ای ساده، دنیایی از خاطره در سکوت خانه‌های قدیم، پیش از آنکه کمدهای امروزی یا جعبه‌های پلاستیکی رنگ‌پریده جای همه‌چیز را بگیرند، چیزی آرام و شاعرانه وجود داشت که حافظهٔ خانه را در خود…

نمای نزدیک از قوری گل‌سرخی چینی با بخار چای و نقش گل‌های ریز ایرانی روی سفره سنتی.قوری چینی گل‌سرخی

قوری چینی گل‌سرخی؛ گل‌های ریز روی میز صبحانه

قوری چینی گل‌سرخی؛ آغاز صبح با یاد جزئیات قوری چینی گل‌سرخی، فقط یک وسیله‌ی ساده‌ی صبحانه نیست؛ لحظه‌ای است که «زمان» آرام می‌شود. هرکس در حافظه‌اش تصویری دارد از بخار چای که در نور صبح…

ادامهٔ میراث واکمن در خیابان‌های شلوغ امروز. گوش دادن به موسیقی و ساختن خاطره.

واکمن؛ دنیای شخصی موسیقی در خیابان‌های شلوغ

واکمن و آغاز دنیای شخصی موسیقی وقتی یک کلیک جهان را عوض کرد در خیابانی شلوغ، میان بوق تاکسی‌ها و صدای گام‌های شتاب‌زدهٔ رهگذران، تو ایستاده‌ای. انگشتت را روی دکمهٔ کوچک Play می‌گذاری. صدای ریزی…

دورهمی خانوادگی با نور شبیه چراغ نفتی و دفترچه خاطرات

چراغ نفتی؛ روشنایی خانه‌های ساده ایرانی

چراغی که خانه را به جمع بدل می‌کرد وقتی نام چراغ نفتی را می‌شنویم، تنها یک وسیله‌ی روشنایی به ذهن نمی‌آید؛ بلکه تصویر اتاقی کوچک با گلیم‌های رنگی، بوی نفت تمیز، و نور کهرباییِ لرزان…

کلوزآپ نوستالژیک از کفش جلو در در آستانهٔ ورودی با تنوع نسل‌ها

نوستالژی کفش‌های ردیف‌شده در مهمانی‌های خانوادگی

وقتی «کفش جلو در» تبدیل به قاب خاطره می‌شود همیشه قبل از ورود به خانه‌ای که مهمانی در آن جریان دارد، چشممان به ردیف منظم یا گاهی شلوغ کفش‌ها می‌افتد. این تصویر ساده، چیزی بیش…