دسته: خاطره‌های محلی و اقلیمی

زنان ترک‌زبان در حیاط ایرانی کنار حوض فیروزه‌ای در حال شستن قالی؛ گفت‌وگوهای زنانه با لهجه نرم، کف صابون و صدای آب به‌عنوان حافظه شنیداری.مجله خاطرات

گفت‌وگوی زنان ترک‌زبان سر حوض؛ لهجه‌ای نرم که با صدای شستن قالی همراه می‌شد

تصویری شنیداری از حیاط ایرانی؛ گفت‌وگوی زنان ترک‌زبان سر حوض، صدای آب و ضربه‌های دست بر قالی چگونه صمیمیت، مرزبندی خانه/بیرون و حافظه‌ جمعی را می‌سازد؟

آیین خشک‌کردن آلو روی پشت‌بام تهران قدیم با دود ملایم، قابلمه‌های سیاه و حصیرها؛ روایت نوستالژیک خانواده‌ها و همسایه‌ها در تابستان.مجله خاطرات

آیین خشک‌کردن آلو در پشت‌بام تهران قدیم؛ دود ملایم و قابلمه‌های سیاه

روایتی نوستالژیک از آیین خشک‌کردن آلو در پشت‌بام تهران قدیم؛ دود ملایم، قابلمه‌های سیاه، حصیرهای آفتاب‌خورده و تقسیم‌کار خانواده‌ها که بام‌ها را کارگاه خاطره می‌کرد.

کبوترهای پشت‌بام در طلوع صبح مشهد قدیم؛ مردی در حال دانه‌پاشی روی بام‌های آجری با نور نرم سحرگاهی و پرواز گله‌ای پرندگان

کبوترهای پشت‌بام؛ هم‌نفسان صبح‌های آرام مشهد قدیم

روایتی از کبوترهای پشت‌بام مشهد قدیم؛ پیوند انسان و پرنده در ریتم صبح‌های آرام، دانه‌پاشی، همسایگی و اخلاق مراقبت در فرهنگ شهری خراسان.

سقالک‌چی بازار قدیمی در گذر مسگرها با نور زرد لامپ‌ها، چرخ‌دستی و طناب، و جرقه‌های چکش‌کاری روی مس؛ فضای اصیل بازار سنتی ایران.مجله خاطرات

سقالک‌چی‌های بازار قدیمی؛ مردانی که لهجه‌شان از صدای چکش روی مس هم تیزتر بود

روایتی قوم‌نگارانه از سقالک‌چی‌های بازار قدیمی؛ تیپ اجتماعی، لهجه و چانه‌زنی‌شان، نقش‌شان در اقتصاد خرد و حافظه شنیداری محله، و سرنوشت امروزشان.

قیمه‌نثار قزوین در عروسی محلی با دیگ‌های مسی بزرگ در کوچهٔ باریک، بخار زعفران، برنج زعفرانی و ته‌دیگ طلایی؛ همیاری زنان و حال‌وهوای جشن.مجله خاطرات

قیمه‌نثار قزوین در عروسی محلی؛ ته‌دیگ زعفرانی و صدای دیگ‌های بزرگ در کوچه

روایتی میدان‌محور از قیمه‌نثار قزوین در عروسی‌های محلی؛ از صدای دیگ‌ها در کوچه‌های باریک تا ته‌دیگ زعفرانی و همیاری زنان و همسایه‌ها.

پارک محله‌ای ایرانی با نیمکت‌های سبز زیر چراغ‌های زرد، نوجوانان در حال زمزمه، بازی توپ کودکان، کالسکهٔ بچه و حضور دوربین مداربسته و موبایل‌ها.مجله خاطرات

پارک محله‌ای با نیمکت‌های سبز؛ جایی که اولین زمزمه عاشقانه را زیر چراغ زرد شنیدیم

روایتی قوم‌نگارانه از پارک محله‌ای با نیمکت‌های سبز و چراغ‌های زرد؛ جایی که نخستین عشق‌ها، دوستی‌ها و تغییرات نسلی شکل می‌گیرد و رفتارها دگرگون می‌شود.

دسته‌ای از کشاورزان کرمانج در مزرعه، در حال خواندن دوبیتی‌های محلی و نغمه‌های کار با لهجه کرمانجی؛ ردیف‌های سبز، بوی خاک نم‌خورده و ابزار کشاورزی.مجله خاطرات

دوبیتی‌های بومی کرمانج؛ شعرهایی که سر زمین کشاورزی با باد مخلوط می‌شدند

روایتی میدانی از دوبیتی‌های بومی کرمانج در مزارع خراسان: نغمه‌های کار، لهجه کرمانجی و ثبت آن از ضبط‌صوت تا موبایل؛ پیوند شعر و حافظهٔ جمعی.

نانوایی قدک در کوچه‌های حرم مشهد با صف زائران و بخار نان داغ؛ روایتی تصویری از نان قدک مشهد و نوستالژی بازارهای اطراف حرم

نان قدک مشهد؛ طعمی که هنوز در کوچه‌های حرم جریان دارد

تحلیل مردم‌نگارانه از نان قدک مشهد؛ صف‌های حاشیه حرم، بوی تنور و رفتار فروشنده. روایتی از نوستالژی، خاطرات و نقش قدک در فرهنگ خوراک مشهد.

درخت اورس کوهستان در ایران زیر باد و کنار لکه‌های برف؛ نشانه‌ای از سفر، خاطرات و صدای باد در ارتفاعات

اُروس کوهستان؛ درختی که خاطره‌ی برف و باد را در خود دارد

اُروس کوهستان، درختی باددیده و برف‌خورده، چگونه در حافظهٔ محلی و سفرهای ایرانی جا خوش کرده است؟ روایت مردم‌نگارانه‌ای از صدا، اقلیم و خاطرات.

منظرهٔ عصرگاهی زاینده‌رود اصفهان با سی‌وسه‌پل و پل خواجو، پیاده‌روی خانواده‌ها و تعاملات اجتماعی کنار آب در فضای عمومی

زاینده‌رود اصفهان؛ رودخانه‌ای که خاطرات را می‌پروراند

پیوند زاینده‌رود اصفهان با فضا و رفتار اجتماعی را بررسی می‌کنیم؛ از نقش آب در شکل‌دهی پل‌ها و میدان‌های شهری تا راه‌حل‌های فرهنگ‌محور برای احیای زندگی کنار رود.