دسته: نوستالژی و یادگاری‌ها

تابلوی اعلانات دانشگاه با پوسترها و اعلان‌های کاغذی و کارت دانشجویی کاهی؛ روایت اکولوژی کاغذ در دانشگاه‌های ایران

کارت دانشجویی کاهی و تابلوی اعلانات؛ دانشگاهی که در پوسترها و اعلان‌هایش زنده بود

اکولوژی کاغذ در دانشگاه‌های ایران: کارت دانشجویی کاهی، تابلوی اعلانات، پوسترها و آگهی‌های دست‌نویس که ریتم زندگی جمعیِ دانشگاه را زنده نگه می‌داشتند.

اولین دوچرخه‌سواری بدون کمکی کودک در کوچهٔ خاکی ایرانی با گرد و خاک و تشویق خانواده

دوچرخه بدون کمکی در کوچه خاکی؛ لحظه‌ای که کودکی برای همیشه شکل عوض کرد

روایت مردم‌نگارانهٔ اولین دوچرخه‌سواری بدون کمکی در کوچهٔ خاکی؛ لحظه‌ای که با صداها، ترس‌ها و تشویق‌ها، کودکی و نقش‌های خانواده را آرام تغییر می‌دهد.

9 دی 1404
ساعت دیواری تیک‌تیک‌دار بالای تلویزیون در خانهٔ ایرانی که ریتم زندگی روزمره و وقت‌شناسی خانواده را تنظیم می‌کند

ساعت دیواری شماته‌دار؛ زمانی که ریتم خانه‌های ایرانی را تنظیم می‌کرد

روایت مردم‌نگارانه‌ای از ساعت دیواری تیک‌تیک‌دار در خانه‌های ایرانی؛ مترونومی اجتماعی که بیدارباش، غذا، نماز، تلویزیون و وقت‌شناسی را تنظیم می‌کرد.

تصویر یک بزرگسال در خانه ایرانی با دفترچه کودکی؛ روایت بصری از عقده‌های کودکی و محرک‌های فعال‌ساز حافظه

عقده‌های کودکی؛ چگونه در حافظه ما ثبت و فعال ماندند؟

عقده‌های کودکی چگونه از تجربه‌های کوچک، در بدن و زبان و روایت خانوادگی ثبت می‌شوند و با محرک‌های روزمره دوباره فعال می‌مانند؟

8 دی 1404
دست‌های دانش‌آموزان در زنگ هنر با آبرنگ و مدادشمعی روی مقوا و روزنامه؛ لحظه‌ای از آزادی و خلاقیت در کلاس مدرسه

زنگ هنر؛ ساعت آزادی، خلاقیت و یک معلم مهربان

روایتی مردم‌نگارانه از زنگ هنر در مدرسه: آبرنگ و مدادشمعی، بوی کاغذ و روزنامه، لحن معلم و تعامل بچه‌ها؛ لحظه‌ای کوتاه از آزادی در روزی منظم.

پاکت اولین حقوق و رسید عابر بانک در دست یک جوان ایرانی در مسیر برگشت به خانه؛ نماد استقلال و خرج‌های احساسی ماه اول

پاکت حقوقی که بوی آزادی می‌داد و خرج‌های بی‌تجربه در همان ماه

اولین حقوق در ایران فقط عدد نیست؛ پاکت، پیامک بانک، رسید عابر و مسیر تا خانه است. روایت خرج‌های احساسی همان ماه و معنای استقلال.

6 دی 1404
ترازوی دوکفه‌ای بقالی محله کنار دفتر نسیه خط‌خورده و وزنه‌های برنجی؛ روایت اعتماد و حساب‌وکتاب محلی

ترازوی دوکفه‌ای بقالی؛ اعتماد، نسیه و دفترهای خط‌خورده‌ی یک محله

روایتی مردم‌نگارانه از ترازوی دوکفه‌ای بقالی؛ جایی که وزنِ برنج و قند با نسیه و دفترِ خط‌خورده گره می‌خورد و اعتمادِ محله ساخته می‌شود.

کودکان در کوچه ایرانی در حال بازی‌های خیابانی قدیم مثل مشدی‌گردو، کش‌بازی و طناب‌زدن با حال‌وهوای زنده و محله‌ای

مشدی‌گردو، کش‌بازی و طناب‌زدن؛ خیابان‌هایی که با صدا و پا زنده بودند

روایتی مردم‌نگارانه از مشدی‌گردو، کش‌بازی و طناب‌زدن؛ بازی‌هایی که کوچه را با ریتم صداها، قانون‌های نانوشته و مراقبت نامرئی بزرگ‌ترها زنده می‌کردند.

پنجره چوبی سبز با شیشه‌های رنگی در خانه ایرانی که نور صبح را به شکل نقش‌های رنگی روی فرش می‌اندازد

پنجره‌های چوبی سبز با شیشه‌های رنگی؛ نوری که صبح‌ها روی فرش نقش می‌انداخت

روایت مردم‌نگارانه‌ای از پنجره‌های چوبی سبز با شیشه‌های رنگی در خانه‌های ایرانی؛ جایی که نور صبح روی فرش نقش می‌زند و مرزِ حریم و همسایگی را تنظیم می‌کند.

رادیوی قرمز قدیمی در اتاق پذیرایی خانه ایرانی؛ نماد خاطره‌ جمعی، خبرهای جنگ، ترانه‌ها و قصه‌های شب

رادیوی قرمز اتاق پذیرایی؛ شیئی که خبر جنگ، ترانه و قصه شب را با هم حمل می‌کرد

روایت مردم‌نگارانه‌ای از رادیوی قرمزِ پذیرایی در خانه‌های ایرانی؛ شیئی که خبر جنگ، ترانه‌ها، اذان و قصه‌های شب را در یک صدا به حافظه جمعی پیوند می‌زد.