نویسنده: تحریریه مجله خاطرات

استکان چای دارچینی در نعلبکی گل‌سرخی روی سفره ایرانی؛ نماد مهمان‌نوازی ایرانی و عصرانه مادربزرگ‌ها با بخار چای و حال‌وهوای نوستالژی.مجله خاطرات

نعلبکی و چای دارچینی؛ جزئی از پذیرایی مادربزرگ‌ها

چای دارچینی در نعلبکی، صدای لطیف برخورد استکان و طعم گرم تعارف ایرانی؛ روایتی از آداب عصرانه مادربزرگ‌ها و راهنمایی برای چیدمان ساده و صمیمی امروز.

دیگ مسی آش نذری در حیاط ایرانی با بخار صبحگاهی و دورهمی همسایه‌ها؛ نماد بخشش و جمع‌بودن در خاطرات، ادبیات و سینمای ایران.مجله خاطرات

آش نذری در ادبیات و سینما؛ استعاره‌ای از بخشش و جمع‌بودن

آش نذری در ادبیات و سینما فقط یک خوراک نیست؛ استعاره‌ای از بخشش، همدلی و خاطرات جمعی ماست. این نوشته با نگاهی فرهنگی و اجرایی، راه ساخت همان گرمای قدیمی با هزینه‌ی کمتر را نشان می‌دهد.

آیین رب‌پزی خانگی در حیاط ایرانی با قابلمه مسی، بخارِ قرمزِ گوجه و جمع خانوادگی؛ یادآور خاطرات، بوی رب و صمیمیت آشپزخانه‌های قدیمی. مجله خاطرات

وقتی بوی رب همه را دور هم جمع می‌کرد؛ رب‌پزی خانگی و خاطرات

ظهرهای آخر تابستان، قل‌قل قابلمه‌های بزرگ و بوی ربِ گوجه‌فرنگی که از حیاط‌ها به کوچه می‌ریخت؛ آیینی خانگی که غذا بهانه‌اش بود و جمع، اصلش.

نشیمن ایرانیِ بدون مبل با پشتی‌های گل‌دوزی و کوسن‌های رنگی دورِ سینی چای، نور گرم و قالیچه دست‌باف؛ الهام از زمین‌نشینی هوشمند

پشتی‌های گل‌دوزی و کوسن‌های رنگی؛ آرامش خانه‌های بی‌مبل

بازخوانی زیبایی‌شناسی «زمین‌نشینی هوشمند» در خانه‌های ایرانی: از اقتصادِ سادگی تا نقش بافت و رنگ در پشتی‌های گل‌دوزی و کوسن‌های رنگی؛ راهنمایی عملی برای ساختن گوشه‌ای آرام با بودجه کم.

نشیمن ایرانی با فرش ماشینی و عناصر دست‌ساز؛ دفترچه نقش، گلیم تاخورده و سینی چای؛ روایت‌محور و دلتنگی برای نقش‌های دستی.مجله خاطرات

از قالی‌بافی تا فرش ماشینی؛ دلتنگی برای نقش‌های دستی

از گره و بوی پشم تا نظم بی‌نقص ماشین؛ این نوشتار دلتنگی برای نقش‌های دستی را واکاوی می‌کند و راه‌هایی عملی برای حفظ روایت فرش در خانه‌های امروز پیشنهاد می‌دهد.

رادیوی ترانزیستوری قدیمی کنار پنجره در غروب، با نمایی از مناره مسجد و بخار چای؛ تداعی‌گر پیوند اذان و رادیو و زمان‌بندی خانه‌های ایرانی.مجله خاطرات

اذان و رادیو؛ وقتی صدا زمان خانه را تنظیم می‌کرد

روایتی صمیمی از روزهایی که اذان و رادیو، ریتم خانه ایرانی را کوک می‌کردند؛ با ایده‌های عملی برای بازسازی یک تجربه شنیداری مشترک و انتقالش به فرزندان.

غروب پارک محله با تاب فلزی و نیمکت چوبی؛ صحنه‌ای نوستالژیک از خاطرات رفاقت، چای ترموسی و باهم‌بودن در فضای عمومی محله

تاب و نیمکت؛ لحظه‌های رفاقت و دلدادگی در پارک محله

غروبِ پارک، بوی چمن خیس و صدای زنجیر تاب؛ جایی که خاطرات آرام آرام قد می‌کشند و رفاقت‌ها و دلدادگی‌های ساده شکل می‌گیرند. راه‌هایی برای تکرار آن سادگی امروز.

کودکی تکیه داده به پشتی مادر در خانه‌ای ساده‌ی ایرانی با سماور و قالیچه؛ تصویری از تکیه‌گاه عاطفی، آسایش و خاطرات خانوادگی

تکیه به پشتی مادر؛ طراحی آسایش در خانه‌های ساده ایرانی

تصویر آشنا: کودک تکیه داده به پشتی مادر، قل‌قل سماور و بوی قالی تازه جارو شده. این نوشتار از «تکیه‌گاه» به‌مثابه پیوند عاطفی و آیینی می‌گوید و راهکارهایی برای ساخت یک گوشه امن در خانه‌های امروز ارائه می‌دهد.

ترکیب مهر و اثر انگشت سنتی با سلفی روی گوشی؛ نماد جابه‌جایی هویت و اعتماد در عصر عکس دیجیتال و ساختن خاطرات خانوادگی. مجله خاطرات

وقتی عکس دیجیتال جای مهر و اثر انگشت را گرفت

از مُهر و اثر انگشت روی قولنامه‌های جوهری تا سلفی‌های امروز؛ این نوشته بررسی می‌کند چگونه تصویر دیجیتال به سند هویت و حافظه بدل شد و چطور می‌توان آگاهانه آن را برای تداوم خاطرات خانوادگی به‌کار گرفت.

فرش ایرانی دست‌باف با نقش ترنج و بته‌جقه در نشیمن کوچک ایرانی با نور موضعی گرم و پشتی؛ نماد حافظه نقش و رنگ در فرهنگ خانه‌های ایرانی.مجله خاطرات

فرش ایرانی؛ حافظهٔ نقش و رنگ در فرهنگ خانه‌ها

فرش ایرانی فقط زیر پا نیست؛ حافظه‌ای از نقش و رنگ است که دور خانواده جمع می‌کند. این نوشته راه‌هایی ساده برای زنده نگه‌داشتن گفت‌وگوی فرش در خانه‌های امروز پیشنهاد می‌دهد.